کد خبر: ۸۲۵۰۵
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۹
اراک - رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: اقدام مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری در احیا و بازتأسیس حوزه علمیه قم سیاسی‌ترین اقدام دوران زندگی‌شان بود و وی ایران و تشیّع را با سیاست سکوت حفظ کرد.

به گزارش آرانیوز:موسی حقانی شامگاه یکشنبه در نشست علمی «نقش حوزه علمیه اراک در شکل گیری حوزه علمیه قم» در تالار استاد شهیدی دانشگاه تهران گفت: مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری در بیست و چهارم رجب به قم وارد شدند و اتفاق مهمی در تاریخ معاصر ما رخ داد که تاکنون ایران، منطقه و جهان اسلام و تشیّع را تحت تأثیر خودش قرار داده است.

وی ادامه داد: بیشتر می‌خواهم پیرامون مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری و نقش ایشان در بازتأسیس حوزه علمیه قم و واقعه مهمی که در فروردین ۱۳۰۱ شمسی مصادف با رجب ۱۳۴۰ قمری با آن مواجه شدیم، صحبت کنم. مرحوم آیت الله العظمی آشیخ عبدالکریم حائری قبل از اینکه به قم بیایند، در نجف و بیشتر کربلا و سامرا، دو بار هم در اراک حضور داشتنداین مباحث در تواریخ آمده است و من خیلی در این بخش متوقف نمی‌شوم.

حوزه علمیه قم بازتأسیس و احیای مجدد خود را مدیون آن حرکتی است که در اراک شروع شد

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر افزود: شاگردان مهم و بزرگی پیرامون آشیخ عبدالکریم بودند و حوزه اراک هم به واسطه حضور مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، حوزه‌ی پرباری شده بود. حضرت امام (ره)، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت الله العظمی اراکی شاگردان حوزه بودند و وقتی مرحوم آشیخ عبدالکریم به قم آمد این‌ها هم آمدند و حوزه علمیه قم بازتأسیس و احیای مجدد خود را مدیون آن حرکتی است که در اراک شروع شد.

سیاسی‌ترین اقدام شیخ عبدالکریم حائری احیای حوزه علمیه قم بود

حقانی تصریح کرد: قم به جهت سابقه تاریخی حوزه‌اش و وجود مضجع شریف حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مورد توجه بود و حوزه‌اش هم از قرن دوّم برپا بود منتها در دوران مختلف، متأسفانه دچار فراز و فرود می‌شد. در دوره صفوی یک شکوفایی دارد بعد متأسفانه دوباره افول می‌کند و آن‌هایی که قبل از آمدن مرحوم شیخ عبدالکریم حائری قم را دیدند، خیلی تعریف خوبی از مدارس دینی قم نمی‌کنند.

وی عنوان کرد: مرحوم آسید احمد شبیری زنجانی، والد حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی، ایشان تقریباً شش هفت سال قبل از آمدن مرحوم آشیخ به قم، سفری به به این شهر داشته‌اند و کتابی دارد به نام جنگل مولا یا سفرنامه قم، آنجا مسیر خودشان را از زنجان که آمدند تا بیایند به قم و برگشت‌شان را توضیح می‌دهند. در این کتاب اشاره‌ای به مدارس علمیه دارند و در مورد مدرسه فیضیه می‌گوید من تنها یک طلبه در این مدرسه دیدم و فیضیه تقریباً تعطیل بود؛ در مدرسه دیگری قهوه‌چی میز و سماور چیده و قهوه‌خانه بود. در مورد حجرات فیضیه هم می‌گویند بیشتر قربا می‌آمدند آنجا سکونت داشتند و طلبه در آن نبود.

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: مرحوم فیض پنج شش سال قبل از ورود آشیخ به قم تلاش کرد فیضیه را احیا کند مقداری هم حوزه را سروسامان داد ولی اینکه تبدیل به حوزه سازمان‌یافته و دارای تشکیلات شود بعدها با همت مردم و آشیخ صورت گرفت.

مجموعه تجربیات شیخ عبدالکریم به ایجاد بنای مستحکمی در قم منجر شد

حقانی بیان کرد: آشیخ در سامرا خدمت مرحوم میرزای شیرازی بود و بعد مدتی نجف و کربلا بود اما به نظرم تجربه جدی حوزه‌داری ایشان یکی در اراک است یکی در قم. مجموعه تجربیات ایشان باعث شد با وجود همه مشکلاتی که وجود داشت، بنای مستحکمی در قم ایجاد شود.

وی ادامه داد: ایشان خیلی از تجربه اوّلش در اراک راضی نبود و شاید یک نگاه و طرحی برای حوزه داشت که در اراکِ آن روز جواب نمی‌داد. مرحوم آشیخ ظاهراً یک استقلالی می‌خواست در اداره حوزه داشته باشد که برایشان مهیا نشد. به همین جهت دفعه دوّمی که می‌خواستند تشریف بیاورند اراک شرط کردند که من می‌خواهم وصیت داشته باشم و معلوم بود از همان اوّل هم ایشان یک نگاه جدی به حوزه دارد تا بتواند معارف اهل بیت (ع) و معارف دینی را در ایران ترویج بدهد.

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر عنوان کرد: وضع ایران در آن زمان وضع خیلی خوبی نبود و اساساً از بعد از ترور ناصرالدین‌شاه اوضاع ایران بهم می‌ریزد، ناصرالدین‌شاه به خاطر اقتدار و طول سلطنت پنجاه ساله‌اش روی خیلی چیزها مسلط بود و بعد از کشته شدنش رشته‌ی امور از دست قاجارها تقریباً در رفت. در زمان مظفرالدین‌شاه فرق ضاله خیلی فعال شدند و فراماسون‌ها که در دوره آقای ناصرالدین‌شاه به اشاره حاج آقا ملاعلی کنی بساط‌شان جمع شده بود دوباره بساطشان راه افتاد.

سیاسی‌ترین اقدام شیخ عبدالکریم حائری احیای حوزه علمیه قم بود

حقانی تصریح کرد: کار به جایی می‌رسد که آخوند خراسانی، مرحوم شربیانی و مامقانی و مرجع نجف در ۱۳۲۰ قمری چهار سال قبل از مشروطه، آقای امین‌السلطان صدراعظم را تکفیر می‌کنند و قبل از تکفیر نامه‌ای می‌نویسند می‌گویند مردم ایران را چه شده است که این‌طور به مقدسات حمله می‌شود و این‌ها عکس‌العملی نشان نمی‌دهند؟ نمی‌دانستند که بعد از آن یعنی بعد از مشروطه وضع خیلی بدتر می‌شود و اساساً ماجرای ایران را دیگر نمی‌شود کنترل کرد. برای همین مرحوم آیت الله العظمی آشیخ عبدالکریم حائری وقتی از سوی استادشان مرحوم میرزای شیرازی دوّم نامه‌ای برایشان می‌آید و از ایشان می‌خواهند که برگردند و حوزه‌ی کربلا و عتبات را احیا کنند.

مخاطرات فرهنگی و دینی ایران بر روش مدیریت و حتی مواضع سیاسی شیخ عبدالکریم تأثیرگذار بود

وی تأکید کرد: نکته‌ای مرحوم شیخ عبدالکریم در پاسخ به درخواست میرزای شیرازی از آشیخ به عتبات دارد که بیانگر وخامت اوضاع ایران است و آن اینکه مردم ایران از لحاظ فرهنگی و دینی در مخاطره قرار دارند و من ترجیح می‌دهم که اینجا بمانم. این مخاطرات بر روش مدیریت و حتی مواضع سیاسی ایشان هم تأثیرگذار بود.

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر بیان کرد: آشیخ عبدالکریم همراه مادرشان در عتبات بودند و به واسطه سفارشی که مرحوم فاضل اردکانی می‌کنند، مرحوم میرزای شیرازی، ایشان را زیر بال و پر خود می‌گیرد و به نظرم در این مدت آشیخ با تجربیات مرحوم میرزا در نهضت تحریم تنباکو و مواجهه مرحوم میرزای شیرازی با ناصرالدین‌شاه، با سید جمال‌الدین اسدآبادی و با تحوّلات ایران آشنا می‌شود و این تجربه‌ای که در کنار مرحوم میرزای شیرازی داشت بسیار تأثیرگذار است.

سیاسی‌ترین اقدام زندگی شیخ عبدالکریم حائری احیا و بازتأسیس حوزه علمیه قم بود

حقانی ادامه داد: برخی در مقالات یا در سخنرانی‌هایی که درباره مقام شیخ و حوزه علمیه قم می‌گویند درباره ایشان می‌گویند ایشان غیرسیاسی بوده و این را یک مزیت می‌دانند اما آن اوضاع آشفته و بهم ریخته و افول جایگاه اجتماعی روحانیت باعث شد که ایشان دنبال یک حوزه اخلاق‌مدار و غیرسیاسی باشد اما غافل از اینکه اقدام مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری در احیا و بازتأسیس حوزه علمیه قم سیاسی‌ترین اقدام ایشان در دوران زندگی‌شان بود.

وی افزود: وقتی صحبت از منش سیاسی مرحوم آشیخ می‌شود ما باید به یک نکته‌ی اساسی‌تر و کلی‌تر توجه کنیم بعد در قالب آن رفتار مرحوم آشیخ عبدالکریم و سایر مراجع را بسنجیم. رفتار مرجعیت شیعه را وقتی ما در طول تاریخ بررسی می‌کنیم می‌بینیم که یک اصولی بنا شده است و هر کدام از زعمای شیعه و مراجع شیعه، مراجع هم که عرض می‌کنم بیشتر زعما بودند یعنی مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری، مرحوم میرزای شیرازی، حضرت امام (ره)، روی یک ضوابط و قواعدی در امور سیاسی دخالت می‌کنند و با توجه به موقعیت شخصی خود یعنی وضعیت گروهی و اخلاقی و زیست خود و شرایط سیاسی و اجتماعی که در آن واقع شدند اقدام می‌کنند. یکی از این اصول، صیانت از اسلام، مسلمین، سرزمین‌های اسلامی، دما مسلمین در حد مقدوراتشان است. مثلاً شما در جنگ‌های روسی علیه ایران می‌بینید که علما فتوای جهاد می‌دهند خودشان هم در جنگ حاضر می‌شوند. لیبی توسط ایتالیا اشغال می‌شود. به قول همین آقایانی که می‌گویند علما غیرسیاسی‌اند، مرحوم صاحب عروه چند اعلامیه صادر می‌کند چون ایشان در مشروطه دخالت نکرد و همه می‌گویند غیرسیاسی است اما همین مرجع غیرسیاسی در رابطه با اشغال لیبی توسط ایتالیا، فتوای جهاد صادر می‌کند! این دغدغه از کجاست؟ دفاع از سرزمین‌های اسلامی و مسلمین، دماء مسلمین از همین قاعده است. بستگی به شرایط و موقعیتشان دارد ولی از این کوتاه نمی‌آیند مثلاً مسئله فلسطین برای ایران یک مسئله جدی و اساسی است و هیچ عالم شیعه‌ای نمی‌تواند از این نوع حوادثی که برای جهان اسلام پیش می‌آید خودش را کنار بکشد.

مسئله فلسطین برای آشیخ عبدالکریم حائری اولویت دارد

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر بیان کرد: اتفاقاً در تکاپوی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی آشیخ عبدالکریم حائری می‌بینید مسئله فلسطین برای ایشان اولویت دارد. ایشان سال ۱۳۱۲ موقعی که مهاجرت صهیونیست‌ها به فلسطین گسترش پیدا کرده و زمین‌ها را هم دارند به آنها می‌دهند به رضاشاه نامه‌ای می‌نویسد یا تلگرافی می‌کند و می‌گوید این مسئله پیش آمده و از شما توقع داریم که در رفع این معضل که برای جهان اسلام پیش آمده کمک کنند که البته رضاشاه حتی اجازه‌ی درج این تلگراف ایشان را هم در مطبوعات نمی‌دهد.

سیاسی‌ترین اقدام شیخ عبدالکریم حائری احیای حوزه علمیه قم بود

حقانی تأکید کرد: پهلوی‌ها از همان سال ۱۳۰۰ عملاً جاده صاف‌کن صهیونیست‌ها بودند. شما ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ توی تهران تظاهرات ضد صهیونیستی دارید، بعد همزمان نشریه صهیونیستی توی تهران منتشر می‌شود و با تیتر بزرگ و درشت می‌نویسد: «فرزندان صهیون پیش به سوی ارض موعود!»

صیانت از تشیّع وظیفه اصلی علمای شیعه است

وی با اشاره به اینکه یکی از اصول علما صیانت از تشیّع است، گفت: صیانت از اسلام و مسلمین و سرزمین اسلام برای عالم شیعه اولویت دارد ولی صیانت از تشیّع وظیفه اصلی‌اش است و ما تشیّع را هم اصلی‌ترین لایه اسلام می‌دانیم و تشیّع اصل اسلام است و تأسیس حوزه علمیه قم یا ایستادگی مراجع و علما در حوزه‌های علمیه در طول تاریخ برای صیانت از تشیّع بوده است و از این بحث هم کوتاه نمی‌آیند و این‌ها را آشیخ عبدالکریم حائری در کنار میرزای شیرازی بزرگ می‌آموزد.

حقانی گفت: اصل بعدی علمای شیعه صیانت از ایران است. ایران به عنوان شیعه‌خانه‌ی اهل‌بیت (ع) تنها کشوری است که تشیّع در آن رسمیت دارد و از دوره صفویه، نگاه همه بزرگان، مراجع و زعمای شیعه چه در ایران باشند چه در ایران نباشند به ایران و صیانت از ایران است. برای همین می‌بینید در جنگ‌های روسیه علیه ایران، علما فتوا می‌دهند هر کسی در رکاب فتحعلی‌شاه در این جنگ‌ها شرکت کند و کشته شود شهید است. ما در رابطه با غیر معصوم چنین فتوایی را نداشتیم ولی این‌جا برای صیانت از ایران این فتوا صادر می‌شود. بر اساس این‌ها یک روش‌هایی هم توصیه می‌شود که مهمترینش مبارزه با استعمار است یا همان قاعده نفی سبیل و اینکه خداوند دوست ندارد کفار بر مؤمنین مسلط شوند لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنیَنَ سَبیلاً. اولویت اوّلشان مبارزه با استعمار و اولویت بعدی‌شان مبارزه با استبداد است. روش‌هایشان برای تحقق این‌ها متفاوت است، یک وقت با حکومت‌ها مبارزه علنی سیاسی می‌کنند، یک وقت نمی‌تواند مبارزه سیاسی کند تهدید به مهاجرت می‌کند و از شهر بیرون می‌روند یا تهدید به تعطیلی نماز جماعت می‌کند و می‌گوید اگر شما این خواسته مردم را محقق نکنید ما از شهر خارج می‌شویم. گاهی سکوت می‌کند و گاهی بنا را می‌گذارند بر عدم همکاری با حاکمیت و اینکه هر نوع رابطه‌ای را با اجزای حکومت تحریم می‌کند؛ هر شخصیتی از علمای بزرگ شیعه، با توجه به شرایطشان یکی از این‌ها را انتخاب می‌کند. دفع افسد به فاسد می‌کنند، استفاده از خیرالموجودین می‌کنند، پرهیز از آشوب‌های کور سیاسی اجتماعی و این‌ها اصول حاکم بر رفتار مرجعیت شیعه است.

سیاسی‌ترین اقدام شیخ عبدالکریم حائری احیای حوزه علمیه قم بود

وی در مورد شیوه ورود آشیخ عبدالکریم حائری در مسائل سیاسی و اجتماعی ادامه داد: ایشان متأثر از مرحوم میرزای شیرازی ورودش به ماجرای تحریم تنباکو است چرا که ورود میرزای شیرازی به این مسئله ورودی کاملاً حساب شده است. زعمای شیعه سعی می‌کردند در مورد ورود به مسائلی که نسبت به آن اشراف نداشتند و ابتدا و انتهای آن را ندانند، احتیاط می‌کردند، نمونه بارزش رویه مرحوم میرزای شیرازی است که کاملاً روی مرحوم آشیخ تأثیر گذاشت. همان‌طور که مرحوم شیخ عبدالکریم حائری برای ایران نگران بود، استادش مرحوم میرزای شیرازی هم برای ایران نگران بود. برای همین بهترین شاگرد خودش را یکی از بهترین شاگردهای خودش را یعنی مرحوم آشیخ فضل‌الله نوری را سال ۱۳۰۳ قمری به ایران می‌فرستد. مرحوم شیخ فضل‌الله نوری در سال ۱۳۰۶ قمری می‌بیند که واقعاً به واسطه‌ی نفوذ بیگانگان، استقلال سیاسی‌، فرهنگی و اقتصادی ایران در معرض تهدید است بنابراین به مرحوم میرزای شیرازی پیشنهاد می‌کند که کالاهای مرجوع از بلاد کفر را تحریم کنیم.

پرهیز از آشوب کور اجتماعی نقطه مشترک سیره سیاسی مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری و مرحوم میرزای شیرازی است

وی با اشاره به اینکه پرهیز از آشوب کور اجتماعی جز نقاط مشترک سیره سیاسی مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری و مرحوم میرزای شیرازی است، گفت: میرزای شیرازی نه تکفیر می‌کند ناصرالدین شاه را و نه به سمت از بین بردنش می‌رود. در رابطه با مرحوم آشیخ عبدالکریم هم وقتی نگاه می‌کنیم در آن دوره‌ای که ایشان آمده در قم مستقر شدند، همزمان با کودتای رضاخانی است و اینکه رضاخان آمده قدرت را به دست گرفته، ما یک چنین رویه‌ای را می‌بینیم. تجربه‌ی شخصی مرحوم آشیخ عبدالکریم هم روی این منش سیاسی‌اش تأثیر داشت. ایشان وقایع مشروطه را در نجف می‌بیند و معروف هم هست ایشان در درگیری‌ها و اختلافاتی که در نجف خیلی شدیدتر از ایران بود، نشد. مشروطه در ایران رخ داد ولی دعواهای کلانش در نجف صورت می‌گرفت و خیلی تأثیر بدی هم گذاشته بود ضمن اینکه در نجف هم متأسفانه یک نفوذ گسترده‌ای صورت گرفته بود و نمی‌گذاشت یک اجماع و توافقی به وجود بیاید. مرحوم آشیخ در این دوره در نجف نمی‌ماند و اوج این درگیری‌ها به کربلا می‌رود. بعد هم همه می‌بینند در ایران پس از مشروطه چه اتفاقی افتاد، مخصوصاً بعد از شهادت مرحوم آشیخ فضل‌الله نوری و ترور شش هفت نفر دیگر از علما. مشروطه‌ای که قرار بود در آن هم ایران و هم اسلام و هم تشیّع تقویت شود یک صداهای عجیب و غریبی از آن به گوش رسید. مثلاً در تبریز اعلامیه با جوهر سرخ نوشتند که «دوره‌ی شرع کهنه محمدی به سر رسیده است» و علما را تهدید کردند و گفتند اگر بعد از این بخواهید وارد این حرف‌ها شوید تک تک‌تان را به دار می‌کشیم. هیچ ابایی هم نداشتند مرحوم آشیخ فضل‌الله نوری را روز سیزده رجب در تهران به دار می‌کشند. مرحوم آشیخ عبدالکریم وقتی در چنین شرایطی به قم می‌آید اصلاً شرایطش با شرایط مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی، با شرایط مرحوم حضرت امام (ره) و با شرایط قبل از مشروطه کاملاً تفاوت دارد. اصلاً اوضاع یک اوضاع دیگری است و ایشان راهشان برای صیانت از تشیّع، ایران و اسلام تربیت کادر می‌دانند و سازمان تربیت کادر برای روحانیت شیعه، حوزه است و خب ایشان با اصرار برخی از آقایان از جمله مرحوم آقای بافقی و دیگران می‌آیند و در قم این اساس را راه می‌اندازند.

عشایر بازوی نظامی مرجعیت شیعه و ارتش رسمی بازوی نظامی رضاخان بودند

حقانی تصریح کرد: در این مقطع حکومتی در ایران روی کار آمده است که مأموریتش جمع کردن بساط اسلام و تشیّع و روحانیت از ایران است. آقای عبدالله مستوفی یک کتابی دارد راجع به شرح احوالات خودش و وقایع ایران، در جلد سوّمش می‌گوید نماینده مشهد در مجلس شورای ملی چهارم می‌رود پیش کنسول انگلستان در مشهد و می‌گوید که هدف شما از این کودتا چی بود؟ چرا در ایران کودتا کردید؟ او می‌گوید که بعد از شکست قرارداد ۱۹۱۹ انگلستان و حکومت هند بریتانیا به این نتیجه رسیدند که باید در ایران یک حکومت قدرتمندی وابسته به خودشان روی کار بیاورند که چند تا کار را انجام بدهند. یک سری کارها را می‌گویند از جمله اینکه غارت نفت ایران همچنان ادامه داشته باشد، تسلط بر منابع مالی ایران. سه تا نکته را می‌گویند که این سه تا هر سه مربوط به مرجعیت شیعه می‌شود و آن حوزه‌ی نفوذ مرجعیت شیعه. اول می‌گوید عشایر و سرحدداران ایرانی را سرکوب کنند و سرحدات را به دست نظامیان رسمی بدهند یعنی یک ارتش رسمی درست شود؛ دوم بساط روحانیت شیعه را جمع کنند که قرار بود رضاخان این کار را کند و انگلیسی‌ها از او خواسته بودند که بساط روحانیت شیعه و عزاداری سیدالشهداء جمع شود. عشایر بازوی نظامی مرجعیت شیعه بودند و ارتش رسمی بازوی نظامی رضاخان شدند بنابراین شما از زمانی که ارتش کلاسیک توی ایران به وجود آمد می‌بینید که این‌ها مردم را می‌زنند لت و پار می‌کنند. از ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۷ چهارده سال ایلات و عشایر ما بمباران شدند. بعضی روایت‌ها نشان می‌دهد عین کارهایی که صهیونیست‌ها توی فلسطین می‌کنند می‌روند توی روستا جوان‌ها را می‌آورند می‌گذارند پای دیوار، دسته‌جمعی اعدام می‌کنند چنین اتفاقاتی بین ایلات و عشایر ما رخ داد.

سیاسی‌ترین اقدام شیخ عبدالکریم حائری احیای حوزه علمیه قم بود

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر ادامه داد: مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری در شرایطی که قرار است بساط روحانیت در ایران برچیده شود و در نشریات خود آن‌هایی که ادعای آزادی و دموکراسی می‌کردند نوشتند راه چاره ایران استقرار دیکتاتوری منوّر و استفاده از مشت آهنین است. استفاده از مشت آهنین عین عبارتشان بود یعنی ما مخالفت‌ها و مقاومت‌ها را باید با مشت آهنین از سر راه برداریم. برای همین عرض کردم سیاسی‌ترین اقدام مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی‌اش تأسیس حوزه علمیه قم است درست در مقابل این طرح، این طرحی که قرار است اجرا شود و ایران اگر آن طرح اجرا می‌شد و این‌ها موفق می‌شدند، دیگر نه اثری از اسلام می‌ماند نه اثری از خود ایران؛ چون استقلال ایران هم واقعاً مورد مخاطره واقع شد. در این برهه از زمان یعنی هشت ربیع‌الثانی ۱۳۲۸ اعلامیه مفصلی از طرف اتحادیه کربلای معلا صادر می‌شود که اسم مرحوم آشیخ عبدالکریم هم پای آن است. عبارت بلندی در این اعلامیه است که دیدگاه سیاسی مرحوم آشیخ عبدالکریم را نشان می‌دهد. ایشان دیدگاه سیاسی داشت و سیاست سکوت را هم کاملاً حساب شده اتخاذ می‌کند. اتفاقات مهمی هم می‌افتد در دوره‌ی پانزده ساله حیات ایشان در دوره‌ی زعامتی که در قم داشتند که همان خود رضاخان واقعاً برخورد با این آدم که برای نابودی همه چیز آمده بود کار بزرگی است که به نظر مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری با آن سیاست سکوتشان سعی کردند این مرحله را از سر بگذرانند، حوزه قوام بگیرد که بتواند از تشیّع صیانت کند. مرحوم آشیخ عبدالکریم به این نتیجه رسیده بود که با رضاخان طرف نیست، صدرالاشراف در سال ۱۳۰۷ می‌گوید پیش مرحوم آشیخ عبدالکریم رفتم و ایشان با گریه گفت انگلیسی‌ها حلقوم ایران را گرفتند حلقوم اسلام را گرفتند و تا خفه نکنند دست بردار نیستند.

آشیخ عبدالکریم به هیچ وجه غیرسیاسی نبود بلکه سیاست سکوت را اتخاذ کرد

وی عنوان کرد: مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی می‌گوید که در ماجرای کشف حجاب رفتیم سراغ ایشان گفتیم آقا یک چیزی بنویس این نره غول را (منظورش رضاخان بوده) متوقف کنیم. مرحوم آشیخ می‌گوید این آدم به حرف ما گوش نمی‌کند و هتک حرمت می‌کند که واقعاً هم این اتفاق افتاد. می‌گویند آشیخ عبدالکریم سیاسی نبود و اتفاقاً به نظر من ایشان به هیچ وجه غیرسیاسی نبود بلکه سیاست سکوت را اتخاذ کرد به خاطر اینکه شرایط، شرایطی نبود که غیر از این بخواهد کاری کند. حضرت امام (ره) نکته طلایی دارد هم راجع به قیام خود و هم راجع به کار بزرگ آشیخ عبدالکریم حائری که می‌گویند تأسیس حوزه علمیه قم کمتر از تأسیس نظام اسلامی نیست. اگر مرحوم آشیخ عبدالریم هم بود همین کار را می‌کرد که من کردم.

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در پایان گفت: در دوره‌ی پهلوی دوم کار را به جایی رسید که امام (ره) به صراحت گفت روش علمای سلف دیگر جواب نمی‌دهد! تقیه حرام است. بنابراین مرحوم آشیخ کار بزرگش کمتر از تأسیس نظام اسلامی از سوی امام نبود و ایران و تشیّع را مرحوم آشیخ عبدالکریم با این سبک و به اصطلاح با سیاست سکوت حفظ کرد.

منبع: مهر
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار