کد خبر: ۲۳۷۴۰
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۳
نماینده مسجد سلیمان و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم:
جلیلی، نماینده مسجد سلیمان و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم گفت: بحران‌ها نیازمند تدبیر هستند اما مساله این است که نباید تدابیر آنقدر زمان بر باشد، كه فرصت‌ها از دست برود.
به گزارش آرانیوز (اختصاصی)، اسماعیل جلیلی اظهار کرد: در این شرایط مدیریت جهادی تعریف می‌شود و متوجه می‌شویم در مدیریت جهادی باید بسیاری از موانع و چالش ها  را نادیده گرفت و به دور از فضای  معمول، موانع را دور زد، تا نتیجه لازم به دست آید. در این رابطه به رفتاری نیاز داریم که حاشیه ساز نباشد و کارش را در ‌‌نهایت دقت و سرعت انجام دهد.

منظور از این مقدمه رسیدن به تفکر و مدیریتی متنوع و متحول است. آنچه منظور نظر ماست، مسوولان دولت یازدهم می‌گویند که ۳۹۰۰ پروژه نیمه تمام داریم که از دولت قبل باقی مانده است. فکر می‌کنید برای حل این‌ها تا چه اندازه مدیریت جهادی می‌تواند موثر باشد و اصلا مدیریت جهادی در شرایط کنونی لازم است یا نه؟

دکترجلیلی: به مدیریت جهادی نیاز داریم. در ارزيابى شاخص‌های مدیريت جهادى به مواردی می‌رسیم که در آن‌ها تلاش برای حداکثر کردن منابع محدودی که داریم تا تبدیل به یک خدمت یا یک محصول بشود، و مردم آنرا احساس میكنند.

مدیریت جهادی یعنی مدیریتی که بهره ورانه عمل بکند. با توجه به شرایطی که الان در کشور داریم و محدودیت منابع به شدت احساس می‌شود و دولت با كمبود منابع مواجه شده، لازم مدیریت جهادی برای بهره گیری بیشتر از این منابع، خدمت یا محصول باید در دستور کار قرار بگیرد. اتفاقا توجه به مدیریت جهادی جزو الزامات است و بایستى مورد توجه جدی قرار بگیرد.

پس مدیریت جهادی باید یک مدیریت بهره ور باشد تا از این منابع محدود، حداکثر استفاده را برای یک پروژه، یک فعالیت یا یک وظیفه‌ای که بر عهده‌اش گذاشته‌اند به عمل آورد. فرق هم نمی‌کند که مدیریت پروژه باشد یا مدیریت اجتماعی باشد یا مدیریت فرهنگی و سیاسی.در مدیریت جهادی مهم آن است که مدیر هر وظیفه‌ای دارد، با این محدودیتی که در منابع داریم، حداکثر تلاش خودش را برای کاهش ضایعات  و دوباره کاری‌ها و هزینه‌هایی که فاقد ارزش افزوده برای فعالیت در آن حوزه هستند، در دستور کار قرار بدهد.

آیا مدیریت جهادی باید به بخش خصوصی سپرده شود یا دولت عهده دار آن باشد؟ چه مواردی را باید به بخش خصوصی و چه بخشی را به بخش دولتی بدهیم؟

نماینده مردم در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی افزود:تجربه نشان داده که هرگاه دولت وارد کار اقتصادی شده، موفق عمل نکرده است. امروزه نیز اگر دولت بخواهد با این وضعیتی که پیش می‌رود و برای پروژه‌هایی که نیمه تمام و یا در حال اجرا هستند، هزینه صرف بکند، بنا به اذعان رييس سازمان برنامه و بودجه چیزی حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز دارد و قطعا دولت براى دستیابی به این ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول، اگر هيچ پروژه جديدى در دستور نباشد حداقل یده سال با اين اعتبارات زمان نیاز دارد. بنا بر این با توجه به محدودیتی که در منابع داریم، دولت باید تصمیم مهمی بگیرد و آن پروژه‌هایی که جذابيت و کشش دارند و بخش خصوصی از آن استقبال می‌کند وبا ایجاد یک فضای مناسب آن را به بخش خصوصی واگذار کنیم. گاهی اوقات بهتر آن است که پروژهایی را همین طوری بدون هرگونه تعيين قيمت و رايگان به بخش خصوصی واگذار کنیم چرا که ادامه ندادن آن‌ها برای دولت به صرفه‌تر است. حتی گاهی دولت باید روی برخی پروژه‌ها نرخ گذاری و سپس به مردم واگذار کند تا مردم آن‌ها را تکمیل و استفاده کنند. لذا نگاه واگذاری می‌تواند به پروژه‌هایی کمک کند که می‌تواند اثرات اقتصادی داشته باشد، خدمت به مردم را انجام دهد و نیاز مردم را تامین کند و از آن طرف هم سود ناشی از فعالیت پروژه پایان یافته، به بخش خصوصی برسد.

گمان می‌کنید اینکه برخی از پروژه‌ها به دلیل نبود روحیه مدیریت جهادی خاک می‌خورد؟

دکترجلیلی گفت: همین طور است. اگر مدیریت جهادی بود که بسيارى از كارها پیش از این‌ها پایان یافته بود. به همین دلیل و تاخيرهاى ايجاد شده است که می‌توانیم پروژه‌ها را به بخش خصوصی واگذار کنیم. ناگفته نماند که شاید امروزه بسیاری از این پروژه‌ها اگر هم به اجرا برسد، به مانند قبری است که مرده‌ای برای گذاشتن در آن وجود ندارد. زیرا کاربرد خود را از دست داده‌اند. لذا دولت حتما باید براساس اولویت نیازهایی که مردم از هر کدام از این پروژ ه‌ها دارند، آن‌ها را به پایان ببرد و صرف میزان پیشرفت فیزیکی پروژه نبایستی ملاک عمل قرار بگیرد. دولت بایستی میزان نیاز جامعه و مردم به هر کدام از این پروژه‌ها را مبنای اولویت بندی قرار دهد و آنهایی هم که قابل واگذاری است، واگذار کند.

اکنون که تا بدین اندازه به بخش خصوصی تاكيد دارید، آیا بخش خصوصی می‌تواند مدیریت جهادی اجرايى  کند؟

مستشار دیوان محاسبات گفت:اصولا پایه بخش خصوصی رويكرد مدیریت جهادی است چون مسوولیت حفظ منافع سپرده گذار و سرمایه گذار و مشترى بر عهده مدیریت است، این مدیر اگر خطا کند، هیچ واسطه‌ای نمی‌تواند آن را در مديريت نگه دارد و حذف می‌شود. لذا به خاطر اینکه بتواند حداکثر استفاده را از منافع سرمایه گذاران و سپرده گذاران خودش انجام بدهد، چاره‌ای ندارد به جز اینکه جهادی عمل بکند. مدیریت در بخش خصوصی متفاوت از بخش دولتی است. در بخش دولتی با واسطه و بده بستان و لابی و… می‌توان یک مدیر ناتوان و ضعیف را در یک مدت زمان طولانی بر گرده نظام مدیریت دولتی قرار داد. اما در بخش خصوصى همین که مدیر منافع سازمان را با خطر مواجه كند و سود را از دست بدهد، رفته است و هیچ تضمینی برای ادامه مديريت  او وجود ندارد پس اینکه مدیر بخش خصوصى به صورت بهره ورتر از مدير دولتى عمل مىکند. البته منظور مديران خصولتى نيست كه تحت حمايت مديران دولتى است.

منظور شما از مدیریت چیست؟ آیا مدیریت یعنی درست و حسابی کار کردن و مدیریت جهادی یعنی بزن و برو و فاصله گرفتن از کیفیت؟
این چه باوری است؟ با توضيحاتى كه دادم خصوصيات مدير جهادى را اشاره كردم ، اگر جهاد از جهد و تلاش می‌آید، مدیری که تلاش می‌کند اهداف سازمانی خودش را محقق کند، مدیری که تلاش می‌کند تا منابع را به درستی به کار بگیرد، مدیری که تلاش می‌کند تا نیروی انسانی را به کار بگیرد تا بتواند اهداف را محقق کنند، مدیری که تلاش می‌کند از سبک‌هایی از حوزه رهبری و مدیریت و رفتاری استفاده کند که بتواند آنچنان انگیزه‌ای در زیر مجموعه خودش ایجاد کند تا کار بهتر و مطلوب انجام بدهد و به عبارت بهتر از جان دل کار کند، حتما آن مدیریت، یک مدیریت جهادی است. ما باید از مفهوم مديريت جهادى به عنوان یک استعاره مثبت استفاده کنیم. بنا بر این اگر بخواهیم مدیریت جهادی را تخریب کنیم، نتیجه عکس می‌گیریم. اگر هم فردی به نام جهادی بودن با تصميمات اشتباه به مردم و كشور خسارت وارد كند و بگوییم که یک فردی جهادی بوده  در حالى كه عملکرد‌هایش منفی و نادرست بوده و مدیریت جهادی را با عملكرد اين  افراد ضعیف تطبیق بدهیم، اساسا در تطبیق اشکال پیدا می‌کنیم ، زیرا مدیریت جهادی را زیر سئوال برده‌ایم.

قبول ندارید که در مدیریت جهادی کیفیت قربانی می‌شود و افراد متخصص وارد نمی‌شوند؟
دکترجلیی گفت: به هیچ عنوان این ادعا را نمی‌پذیرم. وقتی در خط تولید یا خدمات ضایعات را کم بکنیم و به کار سرعت بدهید، اینجا سرعت به معنی از دست دادن دقت نیست. وقتی شما می‌گویید که یک مدیریتی تلاش بکند تا حداکثر استفاده را برای اهداف‌اش بکند، یک بخش دست یابی به اهداف، رسیدن به کیفیت است. وقتی یک مدیر دوباره کاری ندارد، ضایعات پایین می‌آید و برای جامعه هدفی را ترسیم کرده‌اید که نیاز‌هایش تامین شده و برای تحقق همه این‌ها تلاش می‌کنید، معنای این اتفاق کیفیت است. کیفیت به میزان رضایت جامعه هدف با توجه به عملکرد مدیریت بر می گردد که تا چه حد به نیازهای جامعه پاسخ داده‌اید. کیفیت به این بر می‌گردد که تا چه حد اهدافی که گذاشته‌اید، مبتنی بر شرایطی است که بازار از شما در بخش خصوصی انتظار دارد. وقتی که این‌ها را درست تعریف بکنیم، مدیریت جهادی شکل گرفته است.

مدیریت جهادی قرار نیست به بی‌کیفیتی، بزن و در رو، از هم پاشیدگی، اتلاف وقت و سرمایه و دوباره کاری‌ها منجر شود. مگر اینکه یک مصداقی در ذهن از عملكرد برخى مديران خود خوانده به عنوان مديريت جهادى وجود داشته باشد و بخواهيد  با آن ذهنیت تطبیق بدهيد.

در دولت گذشته بار‌ها تاکید شده بود که وارد کار می‌شویم و اگر اشکال داشت، باز می‌گردیم. آیا مدیریت جهادی این است که بدون مطالعه کاری بکنیم که تبعاتش برای همه منفی باشد و فقط آزمون و خطا کرده‌ایم؟

البته درگذشته افرادی بودند و يا فعلاً ممكن است مديرانى باشند که تفکر بزن و در رو داشتند و آنرا تبیین می‌کنند که اقدامشان یک مدل مدیریت جهادی است. اما این در ذهن آن فرد است و اگر مدل ذهن این گونه افراد حاكم  شد، اشکال و مانع درست می‌کندكهدخسارت جبران ناپذير به جامعه تحميل ميكند ، اما منظور من آن دسته از مدل‌های ذهنی است که می‌گوید؛ " ما می‌توانیم " و از یک استعاره بر اساس هویت و ماهیت درست بهره ميگيرد  و بعد این تفکر تبدیل به یک شعار ملی و شعار سال می‌شود که انگیزه ایجاد می‌کند، این رویکرد یک استعاره مثبت بر انگیزاننده‌ای می‌شود که نه تنها می‌تواند منجر به کیفیت بشود، بلکه به رشد و شکوفایی منجر مى شود.
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار