کد خبر: ۵۵۰۹۱
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۳
بولتون در کتابش می‌نویسد: حتی اگر سیاست اعلامیِ ما هم «تغییر رژیم» در ایران نباشد، باز هم تا وقتی رژیم کنونی در قدرت است، نه توافق با تهران ممکن است، نه بازدارندگی مقابل ایران.

به گزارش آرانیوز کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتاقی که آن‌جا اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید [۱] » بالأخره منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانه‌های آمریکایی و به ویژه خبرگزاری‌های منتقد ترامپ، بخش‌هایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان می‌داد حاوی توصیفات افشاگرانه‌ای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.

جلد کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد: خاطرات کاخ سفید» نوشته «جان بولتون» (+)


سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخش‌هایی از کتاب «اتاقی که آن‌جا اتفاق افتاد» را که در آن‌ها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگ‌طلب است، بلکه به فریب‌کاری و سیاست‌زدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آن‌چه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد.  بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

در همین‌باره بخوانید:

››  «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› بولتون غده سرطانی کاخ سفید بود

›› هر کس مشاور امنیت ملی ترامپ شود از بولتون بدتر نیست


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت چهاردهم از ترجمه بخش‌های مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» است.  مشرق پیش از این شماری از جنجالی‌ترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را می‌توانید از این‌جا بخوانید. همچنین قسمت‌های قبلی مجموعه گزارش کنونی را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید.

 
 
 
توضیحاتی درباره کتاب جان بولتون علیه ترامپ [دانلود]

قسمت چهاردهم/

پنج‌شنبه، ۱۳ ژوئن، نیمه‌های شب، از «اتاق وضعیت [۲] » [اتاق جلسات مهم یا اضطراری در کاخ سفید] تماس گرفتند تا حمله به دو نفتکش در دریای عمان [۳] را اطلاع دهند. نفتکش‌های «فرانت آلتر» و «کوکوکا کوریجس» (دومی، متعلق به ژاپن) گزارش آتش‌سوزی و غرق احتمالی داده بودند و یک شناور نیروی دریایی آمریکا برای کمک به آن‌ها عازم شده بود. هنوز هیچ مدرکی وجود نداشت که عامل حمله را مشخص کند، اما من [درباره مقصر بودن ایران] هیچ تردیدی نداشتم. سه ساعت بعد، آتش‌سوزی‌ها جدی‌تر شدند و کشتی‌های تجاریِ که در آن حوالی بودند (و بعداً مشخص شد یکی از آن‌ها «هیوندای دُبِی» بوده) خدمه هر دو نفتکش را نجات دادند. با این حال، کشتی‌های نیروی دریایی ایران سراغ هیوندای دبی رفتند و خدمه‌اش را مجبور کردند ملوان‌های نجات‌یافته را به آن‌ها تحویل دهند؛ خدمه هیوندای دبی هم همین کار را کردند. («ستاد فرماندهی مرکزی [۴] » آمریکا بعداً با انتشار این واقعیت‌ها در وب‌سایتش، ادعای مزخرفِ ایران درباره نجات خدمه یکی از نفتکش‌ها توسط نیروی دریایی این کشور را رد کرد [۵] .) ساعت پنج و چهل‌وپنج دقیقه صبح به کاخ سفید رسیدم، اگرچه «کوپرمن [۶] » [معاون وقت جان بولتون] حتی از من هم زودتر رسیده بود. بعد، بلافاصله به اتاق وضعیت رفتم. رویترز پیشاپیش پوشش خبری را شروع کرده و «الجزیره» هم داشت به نقل از رویترز گزارش می‌داد؛ بنابراین اخبار به سرعت داشت در خاورمیانه منتشر می‌شد.

 

یکی از کشتی‌های آتش‌گرفته در دریای عمان؛ آمریکایی‌ها به سرعت ایران را متهم به دست داشتن در حوادث خرابکارانه در آب‌های نزدیک به خود کردند (+)

 

بعد برای جلسه‌ای که از قبل برنامه‌ریزی شده بود به اتاق «تانک» [در پنتاگون] رفتم. به درخواست «شاناهان [۷] » [وزیر دفاع موقت آمریکا] و «دانفورد [۸] » [رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا] قرار بود یک بحث استراتژیک درباره ایران داشته باشیم و من هم موافقت کرده بودم، اما حالا با یک «حمله علیه بازار جهانی نفت» مواجه بودیم که اصلاً نمی‌توانستیم آن را نادیده بگیریم. نیروی قدس همچنان به تشدید تنش ادامه می‌داد؛ و [با توجه به انفعال ما] دلیلی هم نداشت این کار را نکند. آن‌ها قطعاً می‌دانستند که آمریکا پاسخی نخواهد داد. با این وجود، طبق معمول، روی مجموعه نمودارهای همیشگی در پنتاگون (که به دلیل اندازه‌شان به آن‌ها «زیربشقابی» می‌گفتند) کار کردیم. در این نمودارها انواع خطوط، ستون‌ها و فلِش‌ها به شکل هنرمندانه‌ای رسم شده بودند. در نهایت، من گفتم انواع اولویت‌های سیاستی ما در مورد ایران (هسته‌ای، تروریسم و تعدی نیروهای نظامی متعارف) از هم تفکیک‌پذیر نیستند؛ و به خصوص نمی‌توانیم برنامه هسته‌ای ایران را از دیگر رفتارهای مخرب آن جدا کنیم. این دقیقاً اشتباهی بود که اوباما در توافق هسته‌ای مرتکب شد. چرا باید به چارچوب تحلیلی شکست‌خورده او برمی‌گشتیم؟ بار دیگر گفتم فارغ از این‌که «مقصد نهاییِ» اعلام‌شده ما [تغییر رژیم] باشد یا نباشد، تا زمانی که رژیم فعلی ایران در قدرت است، هیچ توافق «جدید»ی با این کشور در کار نخواهد بود و هیچ «بازدارندگی»ای هم برقرار نخواهد شد. چه خوشمان بیاید و چه نیاید، اتخاذ سیاست بر مبنای هر واقعیت دیگری، به هیچ وجه ما را به «مقصد نهایی» موردنظرمان نخواهد رساند. این‌که این بحث، سازنده بود، یا این‌که صرفاً به مجموعه‌ای از زیربشقابی‌های پیچیده‌تر می‌انجامید، هنوز معلوم نبود.

 

 
 
 
«جان بولتون» : آمریکا باید حکومت ایران را پیش از جشن چهل‌سالگی‌اش سرنگون کند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› طرفداران «تغییر رژیم» ترامپ را محاصره کرده‌اند

در برگشت به کاخ سفید، با ترامپ تماس گرفتم. آن‌چه در جلسه اتاق «تانک» مطرح شده بود و ماجرای دریای عمان را برایش توضیح دادم؛ البته بخشی از این ماجراها را فاکس‌نیوز [شبکه مورد علاقه ترامپ] پیشاپیش گزارش کرده بود. ترامپ بار دیگر رویکرد اشتباه را انتخاب کرد؛ گفت: «بزرگش نکنید.» این رویکردش نشان می‌داد دیدگاهش این است که اگر وانمود کنیم اتفاق بدی نیفتاده، شاید هیچ‌کس دیگر هم متوجه آن اتفاق نشود. زمانی که به ساختمان «بال غربی» [در کاخ سفید] رسیدم، اطلاعات به‌دست‌آمده ما صراحتاً نشان می‌داد که حمله از طرف ایرانی‌ها بوده است. همه ما از دیدن فیلم نزدیک شدن ملوانان ایرانی به کوکوکا کوریجس و جدا کردن یک مین منفجرنشده از بدنه این کشتی [۹] ، حیرت زده شدیم. چه‌قدر می‌توان گستاخ بود؟ من به «پِنس [۱۰] [معاون اول ترامپ] هم گزارش دادم. او که در ایالت «مونتانا» بود، همان روز به واشینگتن برگشت.

 

 
 
 
‏«مقر فرماندهی مرکزی» آمریکا (سنتکام) مدعی است این ویدیو یک شناور ایرانی را در حال جدا کردن یک مینِ منفجرنشده از بدنه کشتی ‏‏«کوکوکا کوریجس» نشان می‌دهد [دانلود] 

 

در ادامه آن روز، شنیدن نتایج ملاقات آبه با [آیت‌الله] خامنه‌ای، تأییدی بر بحث‌های اتاق «تانک» بود. [آیت‌الله] خامنه‌ای وقتی آبه صحبت می‌کرد، یادداشت برداشت، اما در نهایت گفت پاسخی [به اظهارات آبه به نیابت از ترامپ] نمی‌دهد؛ که تا اندازه‌ای توهین‌آمیز بود. به علاوه، موضع [آیت‌الله] خامنه‌ای به مراتب سرسخت‌تر از موضع روز قبلی روحانی بود. این، حماقت مکرون و دیگران (از جمله ترامپ) را نشان می‌داد که به جای «رهبر عالی» با روحانی گفت‌وگو می‌کردند. آیا عبارت «رهبر عالی» [به معنای بالاترین مقام در ایران] به اندازه کافی واضح نبود؟ به علاوه، حتی پیش از این‌که آبه برای برگشت به ژاپن سوار هواپیمای خود شود، و بر خلاف درخواست صریح او مبنی بر علنی نشدن این ملاقات، [حساب کاربری توئیتری آیت‌الله] خامنه‌ای یک رشته توئیت طولانی منتشر کرد که دو مورد از مهم‌ترین آن‌ها از دیدگاه ما این‌ها بودند:

ما در حسن نیت و جدیت شینزو آبه تردیدی نداریم [۱۱] ، اما در رابطه با آن‌چه که شما از رئیس‌جمهور آمریکا نقل کردید، من ترامپ را شخصی که شایسته تبادل پیام باشد نمی‌دانم. من پاسخی برای او ندارم و به او جواب نخواهم داد [۱۲] .

ما به هیچ وجه باور نداریم که آمریکا به دنبال مذاکره واقعی با ایران باشد؛ زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نخواهد شد. صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است [۱۳] .

 

 
 
 
پاسخ‌های رهبر ایران به پیام‌های ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]

 

نتیجه، واضح بود: مأموریت آبه شکست خورده بود. ایران با حمله به کشتی‌های غیرنظامی در نزدیکی مرزهایش، که یکی از آن‌ها متعلق به ژاپن بود، آن هم درست زمانی که آبه در حال ملاقات با [آیت‌الله] خامنه‌ای بود، عملاً به صورت آبه سیلی زده بود. با این وجود، ژاپنی‌ها این مسئله را تکذیب می‌کردند؛ شاید سعی داشتند از آبه در مقابل تحقیری دفاع کنند که به اصرار ترامپ با آن مواجه شده بود.

من و پمپئو ساعت دوازده و پانزده دقیقه با ترامپ دیدار کردیم و من توئیت‌های [آیت‌الله] خامنه‌ای را به او نشان دادم. گفت: «چه‌قدر زشت؛ واقعاً زشت بود» و سپس دوباره یک سخنرانی طولانی درباره این‌که «کری [۱۴] » [وزیر خارجه سابق آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما] مانع از مذاکره او با ایران می‌شود، ایراد کرد. ترامپ می‌خواست جوابی به توئیت‌های [آیت‌الله] خامنه‌ای بدهد، که در نهایت به این صورت منتشر شد:

اگرچه‏ از نخست‌وزیر آبه به خاطر سفر به ایران و ملاقات با آیت‌الله علی خامنه‌ای تشکر فراوان دارم، اما شخصاً احساس می‌کنم که حتی برای فکر کردن به توافق خیلی زود است. آن‌ها هنوز آماده هستند؛ ما هم نیستیم [۱۵] ! «ارزیابی‌های دولت آمریکا نشان می‌دهد که ایران مسئول حملات امروز در دریای عمان است....» [۱۶]

توئیت ترامپ پس از دیدار «شینزو آبه» نخست‌وزیر ژاپن، با رهبر ایران؛ ترامپ در حالی ادعا کرد آماده مذاکره با ایران نیست که خودش از آبه خواسته‏ بود پیامش را به تهران ببرد (+)

صبح جمعه، آبه گزارشی شخصی از سفرش به ترامپ داد؛ گفت هیچ تمایلی در روحانی یا [آیت‌الله] خامنه‌ای برای گفت‌وگو با آمریکا پیش از برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی مشاهده نکرده است. آبه دست‌کم از این‌که ایران فوراً این ملاقات را علنی کرده گلایه داشت، اما باز هم معتقد بود روحانی واقعاً خواهان گفت‌وگو با آمریکاست و درباره این‌که روحانی چگونه پس از ملاقات آبه با [آیت‌الله] خامنه‌ای، در راهرو دنبال آبه دویده تا به او بگوید برداشتن تحریم‌ها می‌تواند به گشایش باب گفت‌وگو کمک کند، سخن‌سرایی کرد. بدتر از همه این‌که آبه همچنان معتقد بود ایران و کره شمالی تفاوت بسیار زیادی با هم دارند، و می‌گفت ما باید رویکرد متفاوتی درباره ایران اتخاذ کنیم. واقعاً به نظر می‌رسید چشم‌بند زده است. ترامپ گفت آبه نباید عذاب وجدان داشته باشد از این‌که سفرش به تهران کاملاً و مطلقاً افتضاح بود [۱۷] ، اما بعد حرفش را پس گرفت؛ شاید فکر کرد، زیاده‌روی کرده است. گفت می‌خواسته کمی شوخی کند. خودش هم واقعاً انتظار نداشت آبه موفق شود، و از نتیجه‌ای هم که به دست آمده بود، اصلاً غافلگیر نشد.

«شینزو آبه» نخست‌وزیر ژاپن (چپ) و حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، طی نشست خبری در کاخ سعدآباد تهران؛ طبق ادعای بولتون، آبه به ترامپ گفته است که روحانی پس از دیدار نخست‌وزیر ژاپن با رهبر ایران، به دنبال او رفته و اصرار کرده که در صورت برداشته شدن تحریم‌ها، ایران با آمریکا مذاکره خواهد کرد (+)

بعد به سراغ موضوعی رفت که واقعاً ذهنش را درگیر کرده بود. گفت از اقدام آبه [در سفر به ایران] واقعاً قدردانی می‌کند، اما آن‌چه شخصاً برایش به مراتب مهم‌تر است، این است که ژاپن محصولات کشاورزی بیش‌تری از آمریکا بخرد. گفت آمریکا کار زیادی برای ژاپن انجام می‌دهد؛ از آن‌ها دفاع می‌کند و در عین حال، هزینه زیادی هم در تجارت با ژاپن می‌پردازد. آبه اذعان کرد در حال بررسی موضوع است تا ببیند چه کاری می‌تواند انجام دهد، و ترامپ گفت هر چه زودتر این کار انجام شود بهتر است، مثلاً همین الآن. بعد ترامپ دوباره به موضوع ایران برگشت و گفت با توجه به اظهارات بسیار زشتی که ایران پس از دیدارهای آبه در تهران منتشر کرده، دیگر نیازی نیست آبه زحمت مذاکره با آن‌ها را به خود بدهد. ترامپ خودش این مذاکرات را انجام خواهد داد؛ کاری که با انتشار توئیت بلافاصله پس از پایان تماس تلفنی با آبه، انجام داد [۱۸] .

«شینزو آبه» نخست‌وزیر ژاپن (چپ)، و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا؛ ترامپ بلافاصله پس از آبروریزی‌ای که با اصرار به سفرِ آبه به ایران برایش به بار آورده بود، در صدد گرفتن امتیاز تجاری-اقتصادی از ژاپن هم برآمد (عکس، آرشیوی است) (+)

قرار بود بلافاصله بعد از پایان تماس آبه، یک جلسه در شورای امنیت ملی داشته باشیم، اما این جلسه دیرتر از برنامه شروع شد. ترامپ جلسه را با خلاصه‌ای از گفت‌وگوهایش با آبه شروع کرد و بعد از تکرار سخنانش درباره نقض «قانون لوگان [۱۹] » [که شهروندان حقیقی آمریکا را از مذاکره با دولت‌های متخاصم منع می‌کند] توسط کری، نگاهی به «سیپالون [۲۰] » [وکیل آمریکایی و مشاور حقوقی کاخ سفید] و «آیزنبرگ [۲۱] » [وکیل آمریکایی و مشاور حقوقی شورای امنیت ملی آمریکا] انداخت و گفت: «وکلا از انجام این کار خودداری می‌کنند؛ نمی‌دانم چرا. مسخره است که شما این کار را نمی‌کنید.»

 

 
 
 
جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا: سیاست ترامپ، تغییر رژیم در ایران است [دانلود]

 

شاناهان و دانفورد می‌خواستند «قصد» ترامپ را بهتر درک کنند؛ بنابراین مجموعه جدیدی از زیربشقابی‌ها را نشان دادند که آمار عمومی جالبی را در مورد خرید نفت خاورمیانه توسط کشورهای مختلف نشان می‌داد. این نمودارها حاکی از آن بودند که چین، کره جنوبی، ژاپن، هند و اندونزی واردات نفت بالایی از خاورمیانه دارند [۲۲] . می‌دانستم با این نمودارها می‌خواهند چه بگویند: چرا این کشورهای واردکننده نفت، تلاش بیش‌تری نمی‌کنند؛ چرا این کشورها و همین‌طور تولیدکننده‌های نفت در خاورمیانه بهای بیش‌تری برای محافظت از محموله‌های نفتی خود نمی‌پردازند؟ وقتی شاناهان و دانفورد به چهارمین یا پنجمین نمودار رسیدند، ترامپ دیگر حوصله‌اش سر رفت؛ گفت: «برویم سراغ صفحه‌ی «چه کار می‌خواهید بکنید؟»» در مورد انواع گزینه‌ها بحث کردیم، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. بعد، ترامپ دوباره برگشت به موضوع خروج از سوریه و افغانستان و این‌که کشورهای عرب خلیج [فارس] باید هزینه‌های هر اقدامی را بپردازند که ما تصمیم بگیریم انجامش بدهیم. من، همان‌طور که قبلاً هم گفته بودم، توضیح دادم که دولت بوش پدر توانست برای جنگ خلیج [فارس] سال ۱۹۹۱، منابع مالی قابل‌توجهی جذب کند. پمپئو هم به ترامپ اطمینان داد که با کشورهای مربوطه در منطقه تماس خواهد گرفت.

سهم «خاورمیانه» (صورتی) در مقایسه با «بقیه دنیا» از صادرات نفت خام، بین ماه‌های ژانویه تا نوامبر سال ۲۰۱۹، به بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت خام جهان، یعنی (ساعتگرد از بالا چپ) «آسیا در مجموع»، «چین»، «ژاپن»، «سنگاپور»، «کره جنوبی» و «هند» (+)

ترامپ جلسه را ترک کرد، اما من، پنس، پمپئو، دانفورد، و شاناهان به بحث ادامه دادیم. دانفورد می‌خواست مطمئن شود ترامپ متوجه شده که اگر ما به ایران تلفات وارد کنیم، «خویشتنداری» ایرانی‌ها در نکشتن آمریکایی‌ها به پایان خواهد رسید. با توجه به تعداد آمریکایی‌هایی که ایران کشته است، از حمله سال ۱۹۸۳ به پادگان نیروی یگان ویژه دریایی در لبنان و گرفته تا حملات پس از آن، پرسیدم: «کدام خویشتنداری؟» مسئله‌ی تلفات در این جلسه و دیگر جلساتی که با ترامپ داشتیم، در ذهن همه وجود داشت. پنس گفت فکر می‌کند ترامپ قطعاً «خواستار گزینه‌های فیزیکی [و نظامی]» است؛ من هم همین برداشت را از حرف‌های ترامپ کرده بودم. این جلسه یکی از جلسات متعدد و روزافزونی بود که در آن‌ها شکی نداشتیم ترامپ خواستار بررسی چنین گزینه‌هایی است، اما از این‌که گزینه‌های بیش‌تری پیش رویش قرار ندارد، عصبانی می‌شود (هرچند خود ترامپ هم حتی یک بار در این‌باره به تصمیم نهایی نرسید). هنوز کارهای زیادی وجود داشت که باید قبل از جلسه بعدی، که روز دوشنبه برگزار می‌شد، انجام می‌گرفت، اما به نظرم دست‌کم اکنون دیگر کسی نمی‌توانست به ما ایراد بگیرد که همه پیامدهای استفاده از نیروی نظامی را بررسی نکرده‌ایم.

 

 
 
 
رؤسای‌جمهور آمریکا (می‌میرند و) بدن‌هایشان خوراک کرم و مور و مار می‌شود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]

 

با این وجود، دوشنبه، ۱۷ ژوئن، هم باز به تصمیمی در این‌باره نرسیدیم. بوروکرات‌ها و مقامات کلیدی، از بی‌صبری و توانایی اندک ترامپ در تمرکز به مدت طولانی، سوءاستفاده کردند تا واکنش به حملات علیه نفتکش‌ها را به تأخیر بیندازند. در نتیجه، آن‌قدر دیر شد که اقدام نظامی دیگر توجیه‌پذیر نبود. آن‌هایی که مانع‌تراشی می‌کردند، خودشان طرح خاصی نداشتند، اما روی گزینه تعلل به عنوان راهی برای ناکام گذاشتن طرح‌های دیگر حساب باز کرده بودند؛ و موفق هم شدند. مهم‌تر از همه این‌که، مانع‌تراش‌ها این مطلب را درک نمی‌کردند که خودداری از واکنش، نه تنها به ایران این امکان را می‌داد تا آرمان‌هایش درباره هژمونی در خلیج [فارس] را پیش ببرد، بلکه درس‌های اشتباهی هم درباره بازدارندگی به آن‌ها می‌آموخت. ایرانی‌ها تحت تأثیر «خویشتنداری» آمریکا قرار نمی‌گرفتند، بلکه هر روز بیش‌تر به این نتیجه می‌رسیدند که آمریکا به هیچ وجه مانعی سر راهشان نیست. تنها کسی که داشتیم سنگ جلوی پایش می‌انداختیم، خودمان بودیم.

نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار