کد خبر: ۵۰۷۲۳
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۶
در هنگام نمایش فیلم «آبادان یازده ۶۰» مسعود فراستی، منتقد برنامه «هفت» در ردیف عوامل فیلم نشست و وسط فیلم با صدای خروپفش لحظاتی برای اطرافیان ایجاد مزاحمت کرد.

 به گزارش آرانیوز، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از 12 بهمن 1398 رسما کلید خورد. در روز سوم به غیر از فیلم‌های مستند و کوتاه سه فیلم «ابر بارانش گرفته» ساخته مجید برزگر، «روز صفر» از سعید ملکان و «آبادان یازده 60» به کارگردانی مهرداد خوشبخت در سینمای رسانه (پردیس ملت) بر روی پرده نقره‌ای سینما به نمایش درآمد.

خبرگزاری تسنیم به روال سال‌های گذشته متن و حواشی هر روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای مخاطبان خود منتشر می‌کند.

فراستی: اگه بد باشه فحش می‌دم

در هنگام نمایش فیلم «آبادان یازده 60» مسعود فراستی، منتقد برنامه «هفت» در ردیف عوامل فیلم نشست و با صدای خرو پفش لحظاتی برای اطرافیان ایجاد مزاحمت کرد. او هنگامی که در جایش مستقر شد به یکی از عوامل گفت: «اگه فیلم بدی باشه با صدای بلند فحش می‌دم.» چند ثانیه بعد به عهدش عمل کرد و گفت: «چه پلان بدی!» وی در ادامه افزود: «پلان دومی از اولی بدتر». چند دقیقه بعد نگران مسعود خان فراستی شدیم؛ چون دیدیم صدایی از او درنمی‌آید. وقتی سربرگرداندیم دیدیم روی صندلی لم داده و در خوابی عمیق فرو رفته است. در این لحظات او با صدای خر و پفش داشت اعتراض خودش را به فیلم نشان می‌داد. پس از آنکه خستگی‌اش رخت بربست، تماشای فیلم را نصفه و نیمه رها کرد و از سالن زد بیرون.

*یک فیلم رادیویی با سخنرانی‌های فراوان

مهرداد خوشبخت کارگردان فیلم «آبادان یازده 60» در «به وقت شام» با «ابراهیم حاتمی‌کیا» به عنوان تدوینگر و کارگردان یونیت دوم همکاری داشته‌است. این همکاری باعث شد که قبل از تماشای فیلم انتظارمان از او که به عنوان کارگردان فیلمی «دفاع مقدسی» بالا برود. «آبادان یازده 60» اما با حفره‌های روایتی‌اش حسابی نا امیدمان کرد. فیلم در پانزده دقیقه آخر و از زمانی که از لوکیشن بسته رادیو بیرون می‌آید، شکل و شمایل یک کار تصویری داستانی را پیدا می‌کند. یعنی دقیقا از زمانی که عوامل رادیو برای اصلاح مشکل فنی قطع ارتباط سراغ کابل‌های پاره شده می‌روند. آنجاست که عناصری تحت عنوان «کشمکش»، «تعلیق» و «غافلگیری» معنا پیدا می‌کند. تا پیش از آن چند نفر آدمی شبیه به هم در محیط بسته رادیو مشغول حرف زدن و چایی ریختن و آب دادن به گل‌ها و سخنرانی هستند و کار مفیدی انجام نمی‌دهد. در 90 درصد طول و عرض قصه، کارگردان همچون یک رادیو برایمان سخنرانی می‌کند و چیزی را نشان‌مان نمی‌دهد. می‌شنویم که دشمن دارد نزدیک می‌شود و در حال تصرف شهر است و از آن طرف مردم هم در حال مقاومت هستند؛ ولی هیچ صحنه‌ تاثیرگذاری از این درگیری گسترده را نمی‌بینیم.

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر ,

*واقعا رادیو مهم بود؟

فیلمنامه حتی نمی‌تواند اهمیت دراماتیک برپا ماندن رادیو در شرایط جنگی را توضیح دهد. «رادیو ملی نفت» قرار است فرمان انفجار پل‌های حیاتی را در قالب یک پیام رمزدار منتشر کند؛ ولی در اجرای همین ماموریت هم ناکام می‌ماند. پس واقعا رادیو در آن شرایط حساس چه نقشی داشت که عواملش این قدر اصرار بر پخش برنامه داشتند؟

چندین پیام از رادیو منتشر می‌شود. ولی خبری از بازخورد و واکنش مردمی که مخاطب این پیام‌ها هستند نیست. مشخص نمی‌شود که این رادیو چند نفر مخاطب دارد و هر پیامش چه تاثیر مثبت یا منفی بر روی شنونده داشته است.

 در انتها روایت «آبادان یازده 60» تاکید می‌کند که خبر رادیو مبنی بر سقوط شهر باعث شده مردم مقاومت کنند. آیا اگر این پیام رادیویی نبود مردم از سقوط شهر مطلع نمی‌شدند؟ آن هم در شرایطی که خطر حضور دشمن بعثی را در بیخ گوش خودشان حس می‌کنند. پس در نتیجه کارگردان نتوانسته انگیزه آدم‌هایی را که «رادیو ملی نفت» را با چنگ و دندان زنده نگه داشته‌اند تشریح کند.

درباره تاثیرگذاری رسانه رادیو در شرایط بحرانی جنگ هیچ شکی نیست. مساله این است که این فیلم نمی‌تواند این تاثیر را به درستی منعکس کند.

*شخصیت مرد ارمنی قلابی بود!

در نشست خبری فیلم، مشخص شد که خیلی از اتفاقات و شخصیت‌ها زاییده تخیل نویسنده و کارگردان هستند و چندان مبنای واقعی ندارند. مثلا کارگردان اعتراف کرد که شخصیت مرد ارمنی را خودش وارد قصه کرده و چنین فردی در رادیو حضور نداشته است.

واکنش تهیه‌کننده فیلم به یکی از سوالات هم جالب بود. او خیلی رک و بدون تعارف گفت که دوست ندارم هزینه تولید فیلم را اعلام کنم!

نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار