کد خبر: ۴۴۴۰۵
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۱
چند روزی است که دستگاه وزارت خارجه آمریکا و پمئو وزیر خارجه این کشور ، در یک بیانیه رسمی معافیت خرید نفت ایران را رسما ۱۲ اردیبهشت اعلام کرده است ، موضوعی که هم در داخل ایران و امریکا و هم جامعه جهانی تاثیرات زیادی به جهت آثار مثبت و منفی آن در پی داشته است .
به گزارش آرانیوز، یکی از مهمترین رویکرد سیاست خارجی آمریکا در زمان ترامپ تحدید و تهدید ایران به شیوه های مختلف در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است .  ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید پرونده ایران را شخصا در دست خود گرفته و با یک روند مشخص و سازمان یافته و قدم به قدم سعی در انزوای کامل سیاسی و اقتصادی ایران داشته و حتی در اوج برنامه های خصمانه خود سودای تغییر وضع موجود سیاسی در ایران را نیز در سر می پروراند   .  

ترامپ در این حدود سه ساله چندین اقدام بسیار خصمانه چون خروج  یک جانبه از برجام ، احیاء تحریم های ایران و حتی افزودن تحریم های نو ظهور ، قرار دادن نام سپاه در گروهای تروریستی و این روزها هم به صفر رساندن صادرات نفت و حذف معافیتهای نفتی به کشورهای ژاپن ، هند ، کره جنوبی ، چین و ترکیه  را در دستور کار خود ،  در راستای تغییر گفتمان سیاسی و فراتر از آن تغییر مدل حکومت در کشور را در دستور  داشته است .  

در یک نگاه روتین و سطحی متوجه میشویم این حرکتهای خصمانه از یک هارمونی و وحدت خاصی  تبعیت کرده که حلقه اتصال همه انها فشار تدریجی و بطئی به ایران و بعد از آن تنگ تر کردن حلقه محاصره به مردم ایران میباشد . 

به موازات این حرکتهای خصمانه آمریکا  ، ایران نیز سیاست و راهبرد خاص خودش چون
تبلیغ انزوای آمریکا در بعد بین المللی ،  ایجاد گفتمان نو ظهور با عنوان ترامپ مدلی کامل از  بر هم زن نظم نوین جهانی ، تهدید به بستن تنگه هرمز و تروریست خواندن نیروهای نظامی آمریکا در غرب آسیا(سنتکام) را بطور ویژه در دستور کار خودش قرار داده است . 

 با بررسی اقدامات آمریکا و ایران در مقابل یکدیگر میتوان بصورت کلی چنین برداشت کرد که متاسفانه بیشتر اقدامات آمریکا نسبت به ایران جنبه عملی داشته که اتفاقا تاثیر زیادی هم بر اقتصاد و فضای کسب و کار مردم ایران داشته است و اما برعکس متاسفانه اقدامات ایران در دولت و دستگاه  وزارت خارجه کمتر جنبه عملگرایانه و عملیاتی بخود گرفته و بیشتر جنبه روانی و تهدید  داشته  تا زبان عمل . 

 در اینجا به یک نکته هم اشاره داشته باشم و آن به فراموشی رفتن موضوع برجام و یا حداقل کم رنگ شدن موضوع برجام در این روزها بین دو دستگاه وزارت خارجه ایران و آمریکا است .بعبارتی در یک کلام بنظر می رسد امروز دیگر برجام نه تنها مسئله اروپا و آمریکا نیست بلکه در ایران هم اهمیت ان کم رنگ شده است و شاید هم به مسئله دوم در این روزها تنزل یافته است . 

با اوج گیری مجدد  اختلافات  و رفتار سیاسی ایران و آمریکا در این برهه از زمان به نظر میرسد که ایران باید رویکرد استراتژی گذر زمان و منتظر پایان و افول دوران دولت ترامپیسم باشد و یا همزمان گفتمان مقاومت را در دو بعد داخلی و خارجی بعنوان یک اصل اجتناب ناپذیر در سیاست خارجی خود داشته باشد و یا در نهایت از برجام خارج شود و به سمت غنی سازی برود و عملا به نقطه قبل از برجام برگردد که باید در آن حالت منتظر واکنش برادر بزرگتر آمریکا یعنی اتحادیه اروپا و جامعه جهانی در حمایت از آمریکا به طور اساسی باشیم . 

در یک جمع بندی سر انگشتی باید بگویم که دولت ترامپ به این باور رسیده که آنچه که ایران را به همراهی کامل با سیاستهای آمریکا هدایت خواهد کرد و به اصطلاح  نرمش قهرمانانه را برای وزارت خارجه ایران تفویض خواهد کرد ،  فشار اقتصادی و تنگ تر کردن عرصه زندگی  به مردم  ایران میباشد . هر چند ایران هم میتواند حرکت تمام ناوگانهای تجاری و نظامی امریکا از تنگه هرمز به باب المندب و برعکس را مختل نماید و موانع بسیار زیادی در همه عرصه ها برای آمریکا داشته باشد،  اما به نظر می اید به احتمال زیاد ایران تا انتخابات ۲۰۲۰ واکنش اساسی نسبت به این شرایط نداشته باشد و همچنان از گفتمان مقاومت بعنوان رمز کارت خود در این روزها بهره ببرد . 

دکتر ایرج مزارعی 
کارشناس روابط بین الملل و مدرس دانشگاه
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار