کد خبر: ۳۸۷۵۸
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۳
چند روزی است که دستگاه دیپلماسی ایران و امریکا اقدام به تهدیدات ضمنی و صریح نسبت به یگدیگر داشته اند که عملا موج رسانه ای شبکه های مختلف در جهان را در پی داشت و هر کدام از این رسانه ها بر اساس اهداف و منافع خود به تبیین آن پرداختند . بدنبال آن اعلام حمایت حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس از ریئس جمهور و دیپلمات های کشور موضوع تنش بین ایران و آمریکا را عملا وارد عرصه دیگری کرد و جنبه واقع گرایی و عمل گرایی آن را بیشتر کرد.
به گزارش آرانیوز، یکی از مهمترین استراتژی آمریکا این روزها در قبال ایران چون ۴۰ سال گذشته ممانعت از سیاست توسعه طلبی فزاینده ایران در بعد منطقه ای و جهانی است . بطوری که ترامپ  ممانعت از گسترش و توسعه حوزه امنیتی ایران را بعنوان یکی از اصول اجتناب ناپذیر خود در دولتش اعلام کرد که حتی خروج ترامپ از برجام را  دقیقا می توان  بعنوان راهبرد کلان ترامپ برای مهار ایران در ابعاد منطقه ای و بین المللی تحلیل و تبیین کرد.
برای تحقق این استراتژی امریکا همانطور که در یادداشتهای قبلی اشاره داشتم ایجاد فشارهای کوتاه مدت ، بطئی و کند  در راستای بستر سازی و  تمهیدات فشارهای بلندمدت یکی از مسیرهای تحقق سیاستهای نوین و تجاوزگرایانه آمریکا در ایران است.
بعد از ۴۰ سال تهدید و تحدید ایران از طرف آمریکا و بدست آوردن تجربه لازم در این زمینه امریکاییها به این نتیجه رسیده‌اند که منابع لازم برای فشار مضاعف به ایران در بازده زمانی بلندمدت را ندارند، به همین خاطر با تغییر تاکتیک خود،  تامین منابع کوتاه مدت و نقطه به نقطه و کم دامنه را بعنوان یکی از استراتژی جدید خود در ایران معرفی کرده اند.

برآیند مولفه های یادشده یعنی فشارشدیدکوتاه مدت با استفاده از تمام امکانات و ابزار مادون نظامی و جنگ، برای دستیابی به این هدف است که ایران خود را در مواجهه با تهدید همه جانبه ببیند واز این طریق جامعه شناسی مردم  ایران را دچار نوعی جنگ مستقیم  و عملیات روانی بکند .
لذا در این استراتژی و خط مشی نوین،  امریکا به دنبال ایجاد دوقطبی کردن جامعه و فاصله بین دولت با ملت و انباشت  انبوه نارضایتی ها از وضع موجود علیه حاکمیت می باشند که البته ضعف مدیران و مسولان اجرایی و  استفاده از پدیده هایی چون تغیرات اقلیم و خشکسالی و کم آبی  و تبدیل  ان به مطالبات  اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز به کمک آنها آمده است .
قطعا در این شرایط تامین امنیت ملی در  کشور با توجه به این موارد که عنوان شد یک امر اجتناب ناپذیر است که همه ارکان نظام باید به آن توجه لازم داشته باشند و  وحدت ملی در برابر این تهدیدها و فشارهای خارجی باید نوک پیکان نگاه همه مسولان نظام باشد تا نظام قادر شود که  از این برهه حساس و پیچ تاریخی هم به خوبی عبور کند.

در کنار آنچه آمد باید گفت  هدف اصلی امریکا شکل دهی فضای روانی منفی و احساس فروپاشیدگی داخلی در ایران و القا این احساس به مردم که نظام قادر به مدیریت بحران های مختلف  و حتی کم دامنه نیست و اوضاع از کنترل خارج شده است ، میباشد ،  این در حالی است که مردم ایران به یک باور چهل ساله رسیده اند که جمهوری اسلامی ریشه های قدرتمندی دارد و این بحران ها نمی تواند کشور را دچار چالش اساسی کند و همه این مسائل مقطعی خواهد بود.
در پایان هم با توجه به آنچه آمد،  باید گفت که راهبردهای عملیاتی جمهوری اسلامی در قبال این استراتژی ۴۰ ساله آمریکا که در اوج و نوک قله آن حملات و تهدیدات  در این روزها میباشیم،  ایجاد روحیه امید در بین مردم،  تقویت همبستگی داخلی،ایجاد سلسله اقدامات اقتصادی کارآمد در برابر تحریم ها بویژه در حوزه ارزی و دلار ، مقابله با عملیات روانی دشمن با ایجاد وحدت در بین مردم و مسئولان می باشد که اصولا اگر چارچوب های گفته شده در کشور پیاده سازی و اجرا شود، نظام  قادر خواهد بود از این مرحله هم با هزینه های معقول و منطقی به سلامت عبور کند.

دکتر ایرج مزارعی
کارشناس روابط بین الملل
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار