کد خبر: ۲۵۰۲۱
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۵
حضور خرمشهر در ادبیات دفاع مقدس؛
حماسه خرمشهر به‌رغم عظمت و ماندگاری در تحولات تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، سهمی حداقلی از تولیدات ادبی در سه دهه گذشته داشته است.
به گزارش آرانیوز،سوم خرداد و سالروز آزادسازی خرمشهر، مجال خوبی برای گپ و گفت با ناشران، نویسندگان و پژوهشگران ادبیات دفاع مقدس است تا درباره حضور خرمشهر در آثار مکتوب کشورمان با آن‌ها صحبت کنیم. سعید علامیان، نصرت الله صمدزاده، رضا حاجی آبادی وهادی خورشاهیان چهره‌هایی هستند که هرکدام به نوعی سهمی‌در تولید و نشر آثار مربوط به ادبیات دفاع مقدس داشته اند.

برایند گفتگوها بر این محورهاست که سهمی‌که سینما درباره اشغال و آزادسازی خرمشهر ادا کرده، توسط ادبیات ادا نشده است. همچنین جای خالی پژوهش‌های اجتماعی و پس از جنگ درباره خرمشهر بین کتاب‌های حوزه دفاع مقدس کشور به شدت خالی است. از طرفی باید از ساخت شخصیت‌های آرمانی و آسمانی در ادبیات دفاع مقدس اجتناب کرد و اگر نویسنده ای قصد تولید ادبی در این باره را دارد، ناچار است به مناطق جنگی سفر کرده و درباره تاریخ جنگ مطالعه کند.

مشروح گفتگو با ۴ چهره مورد اشاره در ادامه می‌آید:

سعید علامیان محقق و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس درباره خرمشهر می‌گوید: درباره مساله خرمشهر باید بگویم که به نظرم این مساله، نقطه اوج عاطفی ملت ایران بود. یعنی آن جایی که بیشترین میزان عاطفه ملت جوشید، زمانی بود که خرمشهر در معرض سقوط قرار گرفت. چون این شهر به نوعی پاره تن همه مردم کشور بود. بنابراین حساسیت زیادی روی آن وجود داشت. البته در طول سال‌های دفاع مقدس، مناطق دیگری هم مانند دزفول، گیلان غرب یا قصرشیرین داشتیم که مقاومت کردند اما خرمشهر ویژگی‌های خاصی داشت که باعث می‌شد این عاطفه ملی، در این حد بجوشد. این شهر ابتدای جنگ اشغال شد و نیروهای عراقی از همین شهر وارد شدند. به این ترتیب، حساسیت‌هایی که خرمشهر برانگیخت، باعث شد مورد توجه خاطره نگارها، فیلمنامه نویس‌ها و دیگران واقع شود.

وی افزود: در حوزه هنر، آثار خوبی درباره خرمشهر تولید شده اما به نظرم در حوزه ادبیات، به ویژه در زمینه خاطره نگاری، ناگفته‌های زیادی درباره خرمشهر وجود دارد که هنوز ثبت و منتشر نشده اند. مدافعین خرمشهر از اقشار مختلف بودند؛ یعنی از نیروهای سپاه از تهران، سپاه خرمشهر، چند طیف از ارتشی‌ها از جمله تکاورها، نیروی دریایی و یا دانشجویان افسری و نیروهای عادی بودند که در مقاومت خرمشهر نقش داشتند اما هنوز کسی سراغشان نرفته و خاطراتشان را ثبت نکرده است. بنابراین چه نظامی‌و چه غیرنظامی‌در حفظ و بازپس گیری خرمشهر نقش دارند و سینه هر کدامشان پر از خاطره است. ما هنوز نمی‌توانیم ادعا کنیم که همه خاطرات خرمشهر و نکات مغفول این شهر، گفته شده است. بنابراین خرمشهر هنوز از نظر تاریخ شفاهی، خیلی جای کار دارد.

علامیان: امیدوارم تا فرصت باقی است و مدافعین آن روزهای خرمشهر _ که این روزها به میان سالی یا پیری رسیده اند _ در قید حیات هستند، سینه‌هایشان از خاطرات خرمشهر تخلیه شود.مولف کتاب «لشگر آچار به دست» درباره کتاب‌های شاخص مورد نظرش درباره خاطره نگاری مربوط به خرمشهر گفت: «دا» کتابی بود که در این زمینه به شهرت رسید و بخش زیادی از خاطرات راوی اش در شهر خرمشهر می‌گذرد. باید به این مساله اشاره کنم که گام‌هایی که سینما در این باره برداشته، در حوزه ادبیات برداشته نشده است. البته توجه کنیم که خرمشهر، فقط مقاومت خرمشهر نیست؛ آزادی اش هم هست. ۱۰ روز پیش از شروع رسمی‌جنگ، یعنی ۲۱ شهریور بود که جنگ در پاسگاه‌های مرزی خرمشهر شروع شده بود. اوج جنگ‌های مرزی ما با عراق، روز بیست و یکم شهریور بود که خرمشهر در آن روز، شهید داد. اواخر سال ۵۸ در مرزها درگیری وجود داشت اما جنگ در خرمشهر از ۲۱ شهریور ۵۹ شروع شد. به همین خاطر است که برخی بچه‌های مدافع خرمشهر، از «مقاومت ۴۵ روزه» می‌گویند.

این پژوهشگر دفاع مقدس در ادامه گفت: باید توجه کنیم که خرمشهر هیچ وقت به طور کامل سقوط نکرد. بخشی از شهر که مربوط به کوی طالقانی و کوت شیخ (آن سوی کارون) بود و متصل به آبادان می‌شد، در تصرف نیروهای خودی بود. به همین خاطر هیچ وقت، نمی‌توان گفت خرمشهر به طور کامل به تصرف عراقی‌ها در آمد. چون یک سوم شهر، دست نیروهای ایرانی بود. تاریخ اشغال و آزادسازی خرمشهر، چند مقطع دارد. یکی از این مقاطع، زمان جنگ‌های کوچه به کوچه است . همان  زمان بود که گروه‌های مختلفی مانند فدائیان اسلام و ... به خرمشهر رفتند. مقطع دیگر تاریخ خرمشهر، از آبان ۵۹ تا سوم خرداد ۶۱ است که در این فاصله، ماجراها بر خرمشهر گذشته است. در این بازه، بچه‌های مستندساز و خبرنگار به خرمشهر رفته، فیلمبرداری و عکس برداری می‌کردند. مهرماه ۶۰ که عملیات ثامن الائمه انجام شد، آبادان از محاصره خارج شد. سپس عملیات طریق القدس، بعد فتح المبین و پس از آن هم عملیات بیت المقدس که باعث آزادسازی کامل شهر شد. این اتفاقات، همه در فرایند آزادسازی خرمشهر جا دارند که به نظرم خیلی جای کار برای تاریخ شفاهی دارند.

علامیان گفت: خرمشهر یک مساله حیثیتی بود؛ هم برای ما هم برای دشمن. عراقی‌ها که تبلیغات می‌کردند و می‌گفتند این شهر را که برای عراق است، گرفتیم. ما هم که احساس می‌کردیم زخم خورده ایم و پاره ای از تن خاک کشورمان در دست دشمن است. در عملیات طریق القدس به مرز رسیدیم و در عملیات فتح المبین هم مساحت زیادی از مناطق مرزی آزاد شد، اما همه مرتب می‌پرسیدند خرمشهر چه می‌شود؟ یعنی با وجود این همه پیروزی، همه چشم انتظار بودیم که ببینیم خرمشهر چه می‌شود؟

نویسنده کتاب «مأموریت در ساحل نیسان» در پایان گفت: امیدوارم تا فرصت باقی است و مدافعین آن روزهای خرمشهر _ که این روزها به میان سالی یا پیری رسیده اند _ در قید حیات هستند، سینه‌هایشان از خاطرات خرمشهر تخلیه شود. از همین خاطرات است که رمان، فیلمنامه و دیگر آثار ادبی و هنری استخراج می‌شود.

نصرت الله صمدزاده مسئول کتابخانه جنگ دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در این باره می‌گوید: ما در حوزه‌های مختلف، کتاب‌های موضوعی متنوع چاپ کرده ایم. بستگی به این دارد که از چه زاویه ای به مساله نگاه می‌کنیم. در زمینه موضوعی خرمشهر، از همه نوع و همه ژانر کتاب داریم؛ یعنی هم شعر، هم داستان و هم کتاب‌های پژوهشی اعم از تاریخی، سیاسی و اجتماعی. اما باید بر این مساله جدی تاکید کنم که پژوهش‌های اجتماعی مان در این زمینه خیلی کم اند. شاید یکی از موارد یا همان زوایای مطالعاتی کم دیده شده، خرمشهرِ پس از جنگ و آزادسازی باشد. ما کتاب خوبی در حوزه عوارض پس از جنگ در خرمشهر نداریم. بله، پژوهش‌های تاریخی، سیاسی و نظامی‌درباره خرمشهر و جنگ در این شهر داریم اما درباره مسائل اجتماعی و روزگار پس از جنگ در این شهر، کتاب خوبی نداریم. یکی از عناوین خوبی که به صورت کتاب مرجع مورد استفاده پژوهشگران قرار می‌گیرد، «خرمشهر در جنگ طولانی» است. در حوزه خاطرات هم می‌شود از کتاب «دا» نام برد. البته کتاب‌های خاطرات خوب دیگری هم داریم که خاطرات نیروهای ارتش، بسیج و تکاوران را در بر می‌گیرند.

صمدزاده: اگر شما در زمینه موضوعی چون خرمشهر هم کتاب خوب چاپ کنید، به این معنی نخواهد بود که خوانده خواهد شد. البته بستر خوبی برای تولید آثار دیگر چون فیلم سینمایی خواهد بود و ممکن است سینماگران به دنبال کتاب بیایند.این محقق در ادامه گفت: آن چیزی که کتاب «دا» را «دا» کرده، ماجرای خرمشهر و محوریت اتفاقاتی است که در این شهر رخ داده است. «یکشنبه آخر» شامل خاطرات معصومه رامهرمزی و کتاب‌های مشابه هم همین طور هستند. مجموعه کتاب‌های «فاتحان خرمشهر» که بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس چاپشان می‌کند، هم از دیگر کتاب‌های مستند خوب درباره خرمشهر هستند.

وی ادامه داد: در حوزه آثار هنری و داستان نویسی، درباره خرمشهر کار شده و آغازگر جریان داستان نویسی در این زمینه را می‌توان «نخل‌های بی سر» قاسمعلی فراست را نام برد. ما درباره خرمشهر منبع مکتوب، کم نداریم. می‌توانم بگویم در این زمینه بالای ۲۰۰ عنوان کتاب داریم که به طور مستقیم به خرمشهر مربوط می‌شوند و ۵۰۰ عنوان هم داریم که به صورت غیرمستقیم به این شهر مربوط می‌شوند. اما پژوهش اجتماعی نداریم. این ایراد ماست که خیلی روی پژوهش‌های سیاسی تاریخی، متمرکز شده ایم. اما وارد مطالعات اجتماعی جنگ نشده ایم.

وی همچنین گفت: در حوزه ادبیات نمی‌توانیم از واژه کمبود استفاده کنیم. به هر حال، ما با جامعه ای کتاب نخوان روبرو هستیم. چاپ کتاب خاطرات، یکی از خوبی‌های ادبیات جنگ است ولی در کل، توقعی درباره کم یا زیاد بودن کتاب احساس نمی‌شود و چاپ کتاب‌ها، در یک خلا اتفاق می‌افتد. نمی‌توانیم بگوییم چاپ کتاب در حد و اندازه مناسب انجام می‌شود و فقط عرضه و توزیع کم است. اگر شما در زمینه موضوعی چون خرمشهر هم کتاب خوب چاپ کنید، به این معنی نخواهد بود که خوانده خواهد شد. البته بستر خوبی برای تولید آثار دیگر چون فیلم سینمایی خواهد بود و ممکن است سینماگران به دنبال کتاب بیایند. ولی در کل، کتابخوانی ملی ما، در یک فضای خمودگی قرار دارد و چاپ کتاب، در یک شرایط بی نیازی انجام می‌شود. بسیاری از آثار خوب هم در خلا نیاز منتشر می‌شوند. بنابراین نمی‌توانیم یک حکم کلی صادر کنیم و بگوییم که به کتاب‌های مربوط به خرمشهر نیاز هست ولی چاپ نمی‌شوند.

صمدزاده در پایان سخنانش گفت: نزدیک به ۱۳ هزار کتاب در زمینه دفاع مقدس چاپ شده اند. با یک حساب حدودی می‌توان گفت نیمی‌از این عناوین، مستند نگاری اند و بالای ۲ تا ۳ هزارشان داستان و رمان است. اگر یک خانواده در طول عمرش، بگوید ۲۰ کتاب دفاع مقدسی را خوانده، آن وقت مراکز فرهنگی کشور می‌توانند بگویند ما رسالت مان را انجام داده ایم. ولی همه می‌دانیم که این اتفاق نمی‌افتد.

رضا حاجی آبادی نویسنده و مدیر انتشارات هزاره ققنوس، درباره کتاب‌های شاخص داستانی درباره خرمشهر می‌گوید: رمان «سه روایت از یک مرد» نوشته محمدرضا بایرامی‌که توسط نشر شاهد چاپ شده و رمان «زمین سوخته» از احمد محمود، کتاب‌های شاخص داستانی هستند که وقتی صحبت از خرمشهر می‌شود، به ذهنم می‌رسند. کتاب «دا» هم به خاطرات خرمشهر اشاره دارد که البته یک کتاب خاطره محور است.

این ناشر معتقد است کتاب‌های چاپ شده درباره خرمشهر، در حد خیلی کم، مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهند و می‌گوید: به نظرم هنوز، آن اثر اصلی یا جهانی که باید درباره اشغال و آزادسازی خرمشهر تولید شود، تولید نشده و داریم زمان را از دست می‌دهیم.

حاجی‌آبادی: آدم‌های جنگ و شهدا، فرازمینی نبودند. به نظرم اگر با این رویکرد درباره بچه‌های جنگ بنویسیم، شخصیت و ایثارشان باورپذیر می‌شود. وقتی هم که این باورپذیری وجود داشته باشد و باور اتفاق بیافتد، مردم با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنندوی افزود: نشر شاهد و انتشارات سوره مهر درباره خرمشهر کتاب‌هایی دارند. می‌توان مطالبی درباره این شهر را در مجموعه کتاب‌های «قصه فرماندهان» یا «قصه‌های شهر جنگی» پیدا کرد. اما اگر کتاب خوب و خاصی در این باره باشد یا تولید شده باشد، حداقل من اسمش را نشنیده ام. شاید علتش ضعف اطلاع رسانی باشد. علتش هم همین است که هرچه به حافظه ام فشار می‌آورم، نمی‌توانم نام کتابی را در این باره به زبان بیاورم. زمانی بود که دوستان دولتی، صرفا به چاپ کتاب بسنده می‌کردند و به توزیع و تبلیغش کاری نداشتند. شاید یکی از دلایلی که نمی‌توانیم از کتاب‌های شاخص مربوط به خرمشهر نام ببریم، این باشد.

حاجی آبادی همچنین می‌گوید: در سال‌هایی که در حوزه نشر فعالیت کرده ام، به این نتیجه رسیده ام که معمولا کتاب‌های موفق بوده اند که سفارشی نبوده اند؛ اگر هم بودند، نتیجه سفارش نویسنده به خودش و یا حدیث نفس بوده اند. مثلا «جنگ و صلح» تولستوی، دغدغه شخصی خود اوست. یا «در جبهه غرب خبری نیست» نوشته اریش ماریا رمارک نتیجه مشاهدات خود نویسنده در جبهه جنگ است. به نظرم، ما در زمینه مسائل فرهنگی، هنوز به این رشد نرسیده ایم که اجازه بدهیم نویسنده خودش به خودش سفارش بدهد و دغدغه خودش را بنویسد. مشکل بزرگ، دغدغه مند نبودن نویسندگان است و این که عادتشان داده ایم که یک مجموعه دولتی، با بودجه ای خوب به آن‌ها سفارش بدهد که مثلا من می‌خواهم یک کتاب راجع به شهید علم الهدایی بنویسیم که این گونه و آن گونه بود. در حالی که آدم‌های جنگ، همان آدم‌های عادی بودند که مثل ما بودند. من خودم در جبهه از جمله بچه‌های ۱۵ ساله ای بودم که افتخارمان این بود که جسارت داشته ایم و به چادر تدارکات رفتیم و میوه‌ها را پنهانی برداشته ایم.

مدیر انتشارات هزاره ققنوس در پایان گفت: آدم‌های جنگ و شهدا، فرازمینی نبودند. به نظرم اگر با این رویکرد درباره بچه‌های جنگ بنویسیم، شخصیت و ایثارشان باورپذیر می‌شود. وقتی هم که این باورپذیری وجود داشته باشد و باور اتفاق بیافتد، مردم با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. ولی وقتی مانند زندگینامه‌های متداول بنویسیم که فلان شهید در خانواده ای متدین به دنیا آمد، از اول پاک و پاکیزه بود و زمان شهادتش را هم پیش بینی می‌کرد، جوان‌های امروز نمی‌توانند آن‌ها را باور کنند.

هادی خورشاهیان داستان نویس هم درباره این موضوع می‌گوید: پیش آمده که قصه‌هایی داشته باشیم که به مساله خرمشهر اشاره کرده باشند اما تا به حال درباره آزادسازی این شهر، رمان جاندار و خوبی نخوانده ام به جز یکی دو اثر. شاید یکی از دلایلش این باشد که آزادسازی خرمشهر بین روایت‌های مختلف گم شده و مشخص نیست بالاخره این شهر و موضع توسط چه کسی آزاد شد؟

وی افزود: نمی‌دانم نیروهای مردمی‌خرمشهر را آزاد کردند یا نیروهای ارتش و یا حاج احمد متوسلیان؟ نمی‌خواهم ادبیات را با سینما مقایسه کنم چون قیاسی مع الفارق است اما از خلال کتاب‌ها متوجه نشدم خرمشهر به دست چه کسانی آزاد شده و شهید جهان آرا که پیش از آزادسازی خرمشهر شهید شده، چه نقشی در سازماندهی نیروها داشته است؟ البته یک دلیلش این است که من نویسنده به دنبال پیدا کردن جواب نرفته ام. علت این انگیزه نداشتن هم این است که هرسال که تلویزیون در سالروز آزادسازی خرمشهر برنامه پخش می‌کند، هیچ اتفاق جدیدی نمی‌افتد و هیچ جرقه در ذهنم نمی‌خورد که درباره اش رمان بنویسم.

خورشاهیان: رمان شاخصی که بخواهم درباره خرمشهر یا جنگ نام ببرم، نداریم. حتی «زمین سوخته» با وجود احترامی‌که برای احمد محمود قائل ام، با اغماض رمان خوبی است چون ایراداتی دارد.نویسنده رمان «دختری که نبود» در ادامه گفت: بیان کلی تر مساله این است که درباره جنگ و انقلاب، رمان درخشانی نداریم که از آن نام ببریم. اگر بگویید جنگ در ایتالیا، بلافاصله می‌گویم رمان «خرمگس». یا اگر بگویید جنگ آمریکا یا اسپانیا، سریع اسم رمان‌های ارنست همینگوی را می‌آورد. اگر هم از جنگ در روسیه بخواهید، می‌توانم نام تولستوی را بیاورم. اگر وقتی می‌گویی جنگ ایران، نام کتاب ادبی و داستانی خاصی به ذهنم نمی‌رسد. تقریبا نصف کتاب‌های من دفاع مقدسی هستند ولی اگر بگویید نام کتابی شاخص را در این زمینه ببر، نمی‌توانم. البته می‌توانم داستان‌های کوتاه خوب نام ببرم ولی رمان نه. مثلا داستان کوتاهی از حسن بنی عاملی با نام «لالایی لیلی» بود که در مجموعه ای با همین نام چاپ شده بود و رضا سیدحسینی که غول ادبیات بود با خواندنش گریه کرد. من کنار استاد سیدحسینی بودم که این جمله را گفت: «من پیرمرد کتاب زیاد خوانده ام اما این داستان من را به گریه وا داشت.»

خورشاهیان گفت: بنابراین رمان شاخصی که بخواهم درباره خرمشهر یا جنگ نام ببرم، نداریم. حتی «زمین سوخته» با وجود احترامی‌که برای احمد محمود قائل ام، با اغماض رمان خوبی است چون ایراداتی دارد. به این مساله توجه کنید که نویسنده ای چون جان اشتاین بک در رمان «خوشه‌های خشم» می‌خواهد یک مساله ساده را توصیف کند و ۴ صفحه از کتاب را صرف این توصیف می‌کند. اما کل رمان نویسنده ایرانی را می‌شود در ۱۰۰ صفحه جمع کرد در حالی که رمان اشتاین بک می‌شود ۷۰۰ صفحه. پس ما به معنی حرفه ای نویسنده نیستیم.

این داستان نویس ادامه داد: یک عیب داستان نویسان دفاع مقدس ما هم این است که مرتب توقع داریم ارتش یا نهادی مربوط به دفاع مقدس به ما پول بدهد تا بنویسیم در حالی که نویسنده دنبال این مسائل نیست. انصافا همین طور است که می‌گویم و چرا اصلا باید این طور باشد؟ مقصر بخشی از ماجرا ما هستیم.

وی گفت: نویسنده کم سن و سالی مثل من که در حال گذراندن دهه پنجم زندگی شان هستند، زیاد به مناطق جنگی نمی‌روند. اصلا جایی را که زمانی جبهه بوده، ندیده ایم و در این باره مطالعه نداشته ایم. آن وقت توقع داریم پشت میز بنشینیم، آب میوه مان را بخوریم و رمان جنگی خوب بنویسیم. شاید بتوانیم احساسات را هم در رمانمان به کار بگیریم و مردم خودمان را احساساتی کنیم اما کسی که در ترکیه زندگی می‌کند، با این رمان ارتباط برقرار نمی‌کند. مثل این می‌ماند که من شهری بخواهم درباره روستا رمان بنویسم. خب مشخص است که طبیعی و باورپذیر نمی‌شود. متاسفانه در حوزه ادبیات داستانی، در زمینه جنگ هر کتابی که از نویسندگان خودمان خوانده ام، من را ناامید کرده و با خودم گفته ام ای کاش این کتاب را نمی‌خواندم.

نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار