کد خبر: ۲۲۹۷۳
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۶
مسأله اكنون، انتقاد از صداوسیما در قبال رویكردش نسبت به سینما نیست، بلكه مسأله، نگاه و رویكردی است كه هنوز تحولات رسانه‌ای دنیا را نمی‌شناسد و با ابزارها و مفاهیم قدیمی كار می‌كند. چنین صداوسیمایی در بزنگاه‌های حساس‌تر چگونه منبع اعتماد و اطمینان مردم خواهد شد و به وحدت و امنیت كشور كمك خواهد كرد؟
به گزارش آرانیوز، امیر مقامی - استادیار مدعو دانشگاه اصفهان - در روزنامه «اعتماد» می‌نویسد: در هفته‌های اخیر، بسیاری از گزارشگران، خبرنگاران، روزنامه‌نگاران و شهروندان با استفاده از قابلیت پخش زنده بعضی شبكه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام، همراهان خود را در جریان جزئیات رویدادها قرار دادند. مراسم بزرگداشت ٢٢ بهمن، نشست اختتامیه جشنواره فیلم فجر و شهرآورد تهران از جمله این رویدادها بود.

به زودی، قابلیت‌های پخش زنده این شبكه‌ها توسعه خواهد یافت و رسانه‌های به اصطلاح رسمی و سنتی رقیب جدید دیگری را پیش روی خواهند دید. احتمالا در واكنش به این توسعه، ضمن نقدهای آسیب‌شناسانه، باز هم به رسانه‌های سنتی مثل روزنامه‌ها و تلویزیون و رادیو - و احتمالا سایت‌های خبری هم در این دسته خواهند بود! - توصیه خواهد شد كه وجهه تحلیلی خود را بر رویكردهای خبری توصیفی غالب سازند.

نگارنده نیز به عنوان یك شهروند، به‌ویژه در غیاب یا تأخیر رسانه‌های سنتی و به‌خصوص صداوسیما در پوشش رویدادها، تمایل دارد حتی‌الامكان از قابلیت‌های پخش زنده بهره ببرد، اما در این میان، فاجعه‌ای برای رسانه‌های سنتی و باز هم به خصوص صداوسیمایی كه با مدیریت حاكمیتی اداره می‌شود، روی می‌دهد كه باید نسبت به ترمیم آن اقدام كند. اما فاجعه دقیقا كجا اتفاق می‌افتد؟ یك مثال مشخص در این زمینه وجود دارد: من سخنرانی‌های آقایان داودنژاد و جلیلوند در نقد صداوسیما را به طور زنده در اینستاگرام مشاهده كردم، اما صداوسیما این مراسم را با دو ساعت تاخیر پخش كرد و تنها سه دقیقه از آن را حذف كرد؛ دقیقا همان سه دقیقه‌ای كه موضوع انتقاد از صداوسیما بود. باید از مدیران صداوسیما پرسید كه آیا با حذف این بخش‌ها، جامعه از انتقادات داودنژاد و جلیلوند مطلع نشد؟ اگر شد، پس دقیقا چه هدفی از این حذف داشته‌اند؟ و آیا برایشان قابل پیش‌بینی نبوده است كه آنچه ایشان حذف می‌كنند، دیگران دست به دست می‌گردانند؟

مسأله اكنون، انتقاد از صداوسیما در قبال رویكردش نسبت به سینما نیست، بلكه مسأله، نگاه و رویكردی است كه هنوز تحولات رسانه‌ای دنیا را نمی‌شناسد و با ابزارها و مفاهیم قدیمی كار می‌كند. چنین صداوسیمایی در بزنگاه‌های حساس‌تر چگونه منبع اعتماد و اطمینان مردم خواهد شد و به وحدت و امنیت كشور كمك خواهد كرد؟ در یك تجربه بسیار طولانی، مطمئن هستیم كه چاره، كندكردن زیرساخت‌های ارتباطی در كشور نیست و می‌دانیم كه دموكراسی رسانه‌ای با تمامی آسیب‌هایش پیش می‌تازد و هیچ شكی نداریم كه با این رویكرد كه متعلق به دهه ٩٠ میلادی و پیش از آن است و به نفی و نهی و انكار متمایل است یا پذیرش و مدیریت، هرج و مرج بیشتر در فضای مجازی و آسیب‌های شدید به روابط اجتماعی در پیش رو خواهد بود.

گذر از این رویكرد بسته، انفعالی و مضر نیازمند شناخت فضای جدید رسانه‌ای است و با مخالفت‌های بسیاری نیز روبه‌رو خواهد شد. از جمله بعضی خواهند پرسید: اگر مردم به همه‌چیز دسترسی آزاد دارند، آیا صحیح است كه رسانه‌های عمومی هم همان‌ها را ترویج كنند؟ پاسخ را باید در نفی مطلق‌انگاری نهفته در سؤال جست و آن، اینكه «همه‌چیز»، خیر اما مسلماً با این همه عقب‌نشینی خطوط قرمز در رسانه ملی، باید خطوط قرمز ساختگی كه بسیاری از آنها غیرمتعارف، سیاست‌زده، تعارفی و از حیث ضرورت‌های قانونی و شرعی، غیرضروری هستند بازتعریف شوند. مثلا همین انتقاد از صداوسیما به چه دلیلی حذف می‌شود؟

وقتی انتقاد از صداوسیما در خصوص رابطه‌اش با سینما، خط قرمز تلقی می‌شود، تكلیف بسیاری از حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز روشن است. سرمایه رسانه، مخاطب است و صداوسیما به سادگی این سرمایه را در برابر هجوم رسانه‌های خارجی كه گفته می‌شود سازمان‌یافته هستند و در برابر رسانه‌های مجازی و حتی در برابر بچه‌های خوش‌ذوق دهه هفتادی موبایل به دست، از دست می‌دهد.

انتهای پیام


نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار